در تاریخ آمده است که برخی از فرماندهان سپاه به مأمون نوشتند که برخی از سپاهیان پراکنده شده و اموال مردم را غارت کرده اند، وی در پاسخ آنان نوشت: اگر شما به عدالت رفتار میکردید آنان پراکنده نمی شدند، و اگر حقوق آنان را میپرداختید دست به غارت نمی زدند، آنگاه فرماندهان مذکور را از مسؤلیت برکنار نمود و دستور داد حقوق کافی به سپاهیان بپردازند.این یک واقعیت است که بسیاری از دزدی ها و رشوه ها در اثر فقر است، ابتدا از کارهای کوچک شروع میشود و کم کم از کارهای بزرگ سردرمی آورد، برای جلوگیری از منکرات باید راههای مشروع را پیش پای افراد گذاشت و ریشه های فساد را از بین برد، آنگاه با شدت از آن جلوگیری کرد. (الف - م، جلسه 161 درس)
بخش پنجم: بازگرداندن چیزهایی که به ناروا تصاحب شده است، و این بر دو گونه است:
یک : غصب هایی که از ناحیه حکومت صورت گرفته، یعنی اموال و املاکی که والیان ستمگر به زور از دست صاحبان آن بیرون آورده اند - چون چشم آنان را گرفته آن را تصاحب کرده اند، یا با حق کشی و اجحاف آن را مالک شده اند - که در این صورت اگر دادرس مظالم هنگام رتق و فتق امور به چنین موردی برخورد کرد حتی پیش از آنکه شکایتی به وی شود، دستور بازگرداندن آن به صاحبانش را صادر میکند، و اگر بدان آگاهی نیافت موقوف بر این است که صاحبان حق به نزد وی شکایت بیاورند...
دو: غصب هایی که قدرتمندان و زرومندان و خوانین و ملاک با قلدری و اعمال فشار مرتکب شده اند؛ که برای رسیدگی به آن باید ستمدیدگان و کسانی که زمین و املاکشان غصب شده است شکایت و دادخواهی خود را به دادرس مظالم تسلیم کنند،