صفحه ۳۱۸

به قضاوت است. و گمان می‎رود و بلکه گمان قریب به یقین می‎رود که فرمایش امام صادق (ع) در مقبوله: "فانی قد جعلته علیکم حاکما" به قرینه مورد سؤال و نیز مشهوره ابی خدیجه "فانی قد جعلته قاضیا" همین شکل از قضاوت مراد و منظور باشد.

روایات در این زمینه

1- در خبر اسماعیل بن سعد آمده است که گفت: از امام رضا(ع) در مورد مردی که بدون وصیت از دنیا رفته و فرزندانی اعم از پسر و دختر و کودکان صغیری از وی به جای مانده و غلامان و کنیزکانی نیز دارد، آیا می‎توان کنیزکان وی را فروخت ؟ فرمود: "بلی."

و از مردی که در مسافرت به همراه شخص دیگری بوده و او در راه از دنیا رفته و نتوانسته وصیت بکند که با متاع و اولاد صغیر و کبیر او چه بکنند، آیا می‎توان متاع و چهارپایان او را به پسر بزرگترش داد یا اینکه باید در اختیار قاضی گذارد؟ و اگر در شهری هست که در آن قاضی نیست چه بکند؟ و اگر مال را به فرزندان بزرگتر داد و درست نگهداری نکردند و از دست رفت و قدرت نداشتند که آن را بازگردانند چه بکنند؟ حضرت فرمود:

"اگر فرزندان صغیر وی به حد تکلیف رسیدند و سهم خود را طلب کردند به ناچار باید سهم آنان را بپردازد، مگر اینکه به دستور سلطان آن را به کسی واگذار کرده باشد."اذا ادرک الصغار و طلبوا فلم یجد بدا من اخراجه، الاان یکون بامر السلطان.

و نیز از مردی که بدون وصیت از دنیا رفته و دارای ورثه صغیر و کبیر است، آیا جائز است بدون اینکه قاضی فروش اموال او را به عهده گرفته باشد متاع و چهارپایان او را به فروش رساند؟ و اگر قاضی ای که بر آن توافق شده متصدی فروش شود ولی با خلیفه مشورت نشده، آیا می‎توان چیزی از او خرید یا خیر؟ حضرت فرمود:

"اگر فرزندان بزرگترش در فروش با او هستند اشکال ندارد، البته اگر سایر ورثه به کار او رضایت داده باشند و فرد عادلی متصدی آن امر شده باشد."اذا کان الاکابر من ولده معه فی البیع فلاباس به اذا رضی الورثة و قام عدل فی ذلک . (فروع کافی ‏66/7 =چاپ قدیم ‏253/2، کتاب الوصایا، باب من مات علی غیر وصیة ... حدیث 1؛ و وسائل ‏475/13، کتاب وصایا، باب 88، حدیث 3؛ و وسائل ‏270/12، ابواب عقد بیع، باب 16، حدیث 1)

ناوبری کتاب