حضرت میفرمود: "این زره زره من است و آن را نه فروخته ام و نه به کسی هدیه کرده ام" یهودی گفت: زره از آن من است و در دست من است، شریح از امام (ع) بینه خواست، حضرت فرمود: این قنبر و حسین (ع) هر دو شهادت میدهند که این زره مال من است، شریح گفت: شهادت فرزند برای پدرش پذیرفته نیست، شهادت بنده نیز برای مولایش مورد قبول نیست، اینها هر دو طرف ترا میگیرند. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "وای به حال تو ای شریح، از چند جهت خطا کردی. اما یک جهت اینکه من امام و پیشوای تو هستم و تو با اطاعت من متدین به دین الهی هستی، و میدانی که من سخن باطل و بیهوده نمی گویم، ولی تو سخن مرا بیهوده و ادعای مرا باطل میپنداری ! آنگاه از من بینه خواستی، یک بنده و یکی از سروران جوانان بهشت طبق نظر من گواهی دادند، ولی شهادت آن دو را نیز نپذیرفتی، آنگاه ادعا میکنی که اینان در این قضیه به نفع خود شهادت میدهند! آنگاه فرمود: من عقوبت تو را جز این نمی بینم که سه روز را در میان یهودیان به قضاوت بگذرانی. او را بیرون ببرید." شریح را به قبا بردند و سه روز در بین یهودیان ماند آنگاه بازگشت. فرد یهودی چون این ماجرا شنید گفت: این امیرالمؤمنین است که به نزد قاضی آمده و قاضی نیز علیه وی حکم کرد. او سپس مسلمان شد، آنگاه گفت: بلی این زره، زره شماست، در جنگ صفین از شتر خاکستری رنگ شما به زمین افتاد و من آن را برداشتم."بحارالانوار 56/41، تاریخ امیرالمؤمنین (ع)، باب 105، حدیث 6
12- در نهج البلاغه ضمن کلامی آمده است که چون آن حضرت (ع) برای تساوی در تقسیم صدقات بین مردم مورد عتاب و انتقاد قرار گرفت فرمود:
"آیا مرا وادار میکنید که پیروزی را با ستم بر کسانی که حکومت آنان را به عهده دارم جویا شوم ؟ به خدا سوگند تا هنگامی که شبها پشت سر هم میآیند و ستاره ای ستاره دیگر را دنبال میکند - برای همیشه - چنین نخواهم کرد. اگر مال از آن من بود به تساوی بین آنان تقسیم میکردم، چه رسد به اینکه مال مال خداوند است ! بدانید و آگاه باشید که بخشش مال در غیر جای خود تبذیر و اسراف است، و این کار صاحب آنرا در دنیا بالا میبرد اما در آخرت پایین میآورد، او در بین مردم خوش آوازه میشود اما در پیشگاه خدا خوار میگردد. و هرگز کسی مال خود را در غیر جای خود و نزد افراد نااهل نمی گذارد، مگر اینکه خداوند وی را از شکرگذاری آنان نیز محروم کرده و دل در