صفحه ۳۰۲

حضرت فرمود: همین امروز آن را بازگردان، و مبادا این کار تکرار شود که مورد عقوبت من قرار خواهی گرفت، و دخترم را بیش از این مؤاخذه می‎کنم، و اگر وی آن را به غیر عاریه مضمونه گرفته بود می‎دیدی که اولین زن هاشمیه بود که دست او را به خاطر سرقت قطع می‎کردم.

راوی گوید: این خبر به دختر آن حضرت رسید، به وی عرض کرد: ای امیرالمؤمنین، من دختر و پاره تن تو هستم، چه کسی سزاوارتر از من است که از این گردن بند استفاده کند؟

امیرالمؤمنین (ع) به وی فرمود: ای دختر علی بن ابی طالب، خود را از حق دور مکن، آیا همه زنان مهاجرین در این عید با مثل این جواهر خود را می‎توانند بیارایند؟! ابن رافع گوید: پس من گردن بند را از وی گرفته و به خزانه بازگرداندم."تهذیب الاحکام ‏151/10، کتاب الحدود، باب الزیادات، حدیث 37؛ وسائل ‏521/18، باب 26 از ابواب سرقت، حدیث 1. از نظر فقهی از این روایت استفاده می‎شود که اگر کسی از اموال عمومی و بیت المال هم دزدی بکند باید دستش قطع شود. (الف - م، جلسه 156 درس)

9- در نامه امیرالمؤمنین (ع) به یکی از فرماندارانش که اموالی را از بیت المال برداشته و گریخته بود آمده است:

"به خدا سوگند اگر حسن و حسین این کار را کرده بودند، هیچ پشتیبان و هواخواهی از ناحیه من دریافت نمی کردند، و در اراده من اثری نمی گذاردند، تا آنگاه که حق را از آنها بستانم ! و ستمهای ناروائی را که انجام داده اند دور سازم."والله لو ان الحسن و الحسین فعلا مثل الذی فعلت ما کانت لهما عندی هوادة و لا ظفرا منی بارادة حتی آخذ الحق منهما و ازیل الباطل عن مظلمتهما. (نهج البلاغه، فیض 957/، لح 414/، نامه 41)

10- در بحار به نقل از مناقب آمده است:

"به معاویه گزارش دادند که نجاشی او را هجو کرده است، معاویه دسیسه چید و افرادی تحریک کرد که نزد علی (ع) شهادت دهند که نجاشی مشروب خورده است،

ناوبری کتاب