صفحه ۳۰۱

خداوند است که ضایع نمی گردد؛ پس دست کنیز را قطع فرمود."کان لام سلمة زوج النبی (ص) امة فسرقت من قوم، فاتی بها النبی (ص) فکلمته ام سلمة فیها، فقال النبی (ص): یاام سلمة، هذا حد من حدود الله لا یضیع، فقطعها رسول الله (ص). (وسائل ‏332/18، ابواب مقدمات حدود، باب 20، حدیث 1)

7- حلبی از امام صادق (ع) روایت نموده که گفت:

"امیرالمؤمنین (ع) به عمربن خطاب فرمود: سه چیز است که اگر حفظ کنی و بدان عمل نمایی تو را از سایر امور بی نیاز می‎کند، و اگر آن را رها سازی چیزی به غیر از اینها تو را سود نخواهد بخشید، گفت: ای ابوالحسن آنها چیست ؟ فرمود: اقامه حدود الهی بر افراد دور و نزدیک، قضاوت طبق کتاب خدا در دو حال رضایت و غضب، و تقسیم به عدالت بین سرخ پوست و سیاه پوست. عمر گفت: به جان خودم سوگند که کوتاه و رسا گفتی."قال امیرالمؤمنین (ع) لعمربن الخطاب: ثلاث ان حفظتهن و عملت بهن کفتک ماسواهن، و ان ترکتهن لم ینفعک شئ سواهن، قال: و ماهن یا ابالحسن ؟ قال: اقامة الحدود علی القریب و البعید، و الحکم بکتاب الله فی الرضا و السخط، و القسم بالعدل بین الاحمر و الاسود. قال عمر: لعمری لقد اوجزت وابلغت. (وسائل ‏156/18، ابواب آداب قاضی، باب 1، حدیث 2) حاکم نباید این گونه باشد که یک روز یمن

8 - در روایتی آمده است که: یکی از دختران امیرالمؤمنین (ع) از علی بن ابی رافع - خزانه دار بیت المال - گردن بند جواهری که در بیت المال بود به عنوان عاریه مضمونه گرفت... امیرالمؤمنین (ع) به وی [علی بن ابی رافع ] فرمود: "آیا به مسلمانان خیانت می‎کنی ؟" گفت: پناه می‎برم به خدا که به مسلمانان خیانت کنم ! حضرت فرمود: پس چگونه گردن بندی که در بیت المال مسلمین بوده بدون اجازه من و رضایت مسلمانان به دختر امیرالمؤمنین عاریه دادی ؟ گفت: ای امیرالمؤمنین، او دختر تو بود از من خواست که برای زینت خود آن را به وی عاریه بدهم، و من نیز به عنوان عاریه مضمونه که آن را به من بازگرداند به وی عاریه دادم، وانگهی من با مال خودم آن را ضمانت می‎کنم و بر من است که آن را سالم به جایش برگردانم.

ناوبری کتاب