صفحه ۳۰۰

از بدن مبارک پیامبرخدا در روز آتش از آتش. آنگاه آن حضرت (ص) فرمود: "ای سوادة بن قیس، آیا می‎بخشی یا قصاص می‎کنی ؟" عرض کرد: ای پیامبرخدا، گذشت می‎کنم، حضرت فرمود: "بار خدایا از سوادة بن قیس بگذر همان گونه که وی از پیامبرت محمد گذشت."سفینة البحار ‏617/1، (باب سین، سوادة بن قیس)

5- در صحیح مسلم آمده است که [در ارتباط با زنی از قبیله ] مخزوم که دزدی کرده بود قریش درصدد برآمدند نزد رسول خدا(ص) شفاعت کنند، گفتند: چه کسی در این باره با آن حضرت (ص) سخن می‎گوید؟ آنگاه خود گفتند: چه کسی جز اسامه که مورد علاقه رسول خدا(ص) است جرأت چنین کاری را دارد؟ پس اسامه با آن حضرت صحبت کرد، آن حضرت فرمود: "آیا در ارتباط با حدی از حدود الهی شفاعت می‎کنی ؟" آنگاه برای مردم خطبه خواند و فرمود: "ای مردم ! پیشینیان شما هلاک شدند از آن روی که اگر فرد بزرگی از آنان دزدی می‎کرد رهایش می‎گذاشتند و اگر فرد ضعیفی دزدی می‎کرد بر وی حد جاری می‎کردند، به خدا سوگند اگر فاطمه دختر محمد نیز سرقت کرده بود دست او را می‎بریدم."ایها الناس، انما هلک الذین قبلکم انهم کانوا اذا سرق فیهم الشریف ترکوه و اذا سرق فیهم الضعیف اقاموا علیه الحد، و ایم الله لو ان فاطمة بنت محمد سرقت لقطعت یدها. (صحیح مسلم ‏1315/3، کتاب الحدود، باب قطع السارق الشریف و غیره، حدیث 1688) این هشداری است به ما در جامعه اسلامی، اگر ملت پشتیبان حکومت نباشد حکومت شکست می‎خورد، ملت در مقابل تبعیضات برآشفته می‎شود، در جامعه نباید آفتابه دزد محاکمه شود ولی آنکه پارتی و زدوبند دارد در امان باشد. (الف - م، جلسه 156 درس)

6- در صحیحه محمد بن قیس، از امام باقر(ع) آمده است که فرمود:

"برای ام سلمه همسر پیامبر(ص) کنیزکی بود، وی از اموال قبیله ای دزدی کرد، او را برای قصاص به نزد پیامبر(ص) آوردند، ام سلمه برای شفاعت از وی با آن حضرت (ص) سخن گفت، پیامبر(ص) فرمود: ای ام سلمه ! این حدی از حدود

ناوبری کتاب