صفحه ۲۸۲

دلایل کسانی که اعلمیت را شرط نمی دانند

کسانی که اعلمیت را شرط نمی دانند به دو گونه استدلال می‎کنند:

1- اطلاق مقبوله و مشهوره و توقیع شریف امام زمان (ع) و روایاتی نظیر اینها که از آن ولایت فقیه و اذن و اجازه وی در قضاوت استفاده می‎گردد. بلکه مشهوره طبق یکی از دو نقل آن دلالت بر کفایت تجزی نیز می‎کند، چنانچه بحث آن پیش از این گذشت، پس "مجتهد مطلق" غیر اعلم به طریق اولی کفایت می‎کند.

و ادعای اینکه مقبوله و مشهوره درمقام بیان از این جهت نبوده اند بلکه در مقام بازدارندگی از رجوع به قضاوت جور بوده اند، صحیح نیست؛ زیرا ظاهرا این دو روایت در مقام بیان جنبه اثباتی و نفیی قضیه با هم بوده اند، به ویژه مقبوله که مشتمل بر دو پرسش و دو پاسخ مستقل است: یکی بازداشتن از مراجعه به آنان [قضاوت جور] و دیگری: ارجاع به فقهای شیعه، که مباحث آن پیش از این گذشت.

2- وجود سیره در زمان پیامبر(ص) و ائمه (ع) بر رجوع و ارجاع امر قضاء به هر یک از صحابه بدون لحاظ اعلمیت، با اینکه روشن بود که آنان در فضیلت با یکدیگر متفاوتند. و حتی پیامبر(ص) شخصا به برخی از صحابه برای داوری ارجاع فرمود، با اینکه خود آن حضرت وجود داشت و نیز امیرالمؤمنین (ع) در بین صحابه بود و پیامبر(ص) در حق وی فرمود: "صالح ترین آنان برای قضاوت علی بن ابی طالب است."اقضاهم علی بن ابی طالب. (سنن ابی ماجه ‏55/1، مقدمه، باب 11، حدیث 154) شما ملاحظه می‎فرمایید که در صدر اسلام افراد غیر اعلم هم متصدی قضاوت می‎شده اند، عمر با اینکه می‎گفت: "علی اقضانا" ولی مع ذلک این گونه نبوده که تمام قضاوتها را خدمت آن حضرت بیاورند. در آن زمان همه اصحاب پیامبر(ص) فتوا می‎دادند، عایشه فتوا می‎داد، عبدالله عمر فتوا می‎داد، عبدالله مسعود فتوا می‎داد، در زمان ائمه (ع) همه اصحاب ائمه فتوا می‎دادند، در آن زمان سیره بر این بوده که هم به غیر اعلم ارجاع می‎داده اند و هم غیراعلمها فتوا می‎داده اند و هم مردم به آنان مراجعه می‎کرده اند، پیغمبر(ص) که از معاذ بن جبل اعلم بود ولی مع ذلک مسند قضاء را به وی محول فرموده بود، در زمان امام صادق (ع) خود آن حضرت اعلم بوده ولی مع الوصف در خبر مقبوله قضاوت را به غیر ارجاع فرموده است. (الف - م، جلسه 153 درس)

ناوبری کتاب