دلایل کسانی که اعلمیت را شرط نمی دانند
کسانی که اعلمیت را شرط نمی دانند به دو گونه استدلال میکنند:
1- اطلاق مقبوله و مشهوره و توقیع شریف امام زمان (ع) و روایاتی نظیر اینها که از آن ولایت فقیه و اذن و اجازه وی در قضاوت استفاده میگردد. بلکه مشهوره طبق یکی از دو نقل آن دلالت بر کفایت تجزی نیز میکند، چنانچه بحث آن پیش از این گذشت، پس "مجتهد مطلق" غیر اعلم به طریق اولی کفایت میکند.
و ادعای اینکه مقبوله و مشهوره درمقام بیان از این جهت نبوده اند بلکه در مقام بازدارندگی از رجوع به قضاوت جور بوده اند، صحیح نیست؛ زیرا ظاهرا این دو روایت در مقام بیان جنبه اثباتی و نفیی قضیه با هم بوده اند، به ویژه مقبوله که مشتمل بر دو پرسش و دو پاسخ مستقل است: یکی بازداشتن از مراجعه به آنان [قضاوت جور] و دیگری: ارجاع به فقهای شیعه، که مباحث آن پیش از این گذشت.
2- وجود سیره در زمان پیامبر(ص) و ائمه (ع) بر رجوع و ارجاع امر قضاء به هر یک از صحابه بدون لحاظ اعلمیت، با اینکه روشن بود که آنان در فضیلت با یکدیگر متفاوتند. و حتی پیامبر(ص) شخصا به برخی از صحابه برای داوری ارجاع فرمود، با اینکه خود آن حضرت وجود داشت و نیز امیرالمؤمنین (ع) در بین صحابه بود و پیامبر(ص) در حق وی فرمود: "صالح ترین آنان برای قضاوت علی بن ابی طالب است."اقضاهم علی بن ابی طالب. (سنن ابی ماجه 55/1، مقدمه، باب 11، حدیث 154) شما ملاحظه میفرمایید که در صدر اسلام افراد غیر اعلم هم متصدی قضاوت میشده اند، عمر با اینکه میگفت: "علی اقضانا" ولی مع ذلک این گونه نبوده که تمام قضاوتها را خدمت آن حضرت بیاورند. در آن زمان همه اصحاب پیامبر(ص) فتوا میدادند، عایشه فتوا میداد، عبدالله عمر فتوا میداد، عبدالله مسعود فتوا میداد، در زمان ائمه (ع) همه اصحاب ائمه فتوا میدادند، در آن زمان سیره بر این بوده که هم به غیر اعلم ارجاع میداده اند و هم غیراعلمها فتوا میداده اند و هم مردم به آنان مراجعه میکرده اند، پیغمبر(ص) که از معاذ بن جبل اعلم بود ولی مع ذلک مسند قضاء را به وی محول فرموده بود، در زمان امام صادق (ع) خود آن حضرت اعلم بوده ولی مع الوصف در خبر مقبوله قضاوت را به غیر ارجاع فرموده است. (الف - م، جلسه 153 درس)