صفحه ۲۷۱

نکرده است، روا و جایز نیست؛ زیرا آن کس که فتوا صادر می‎کند در واقع حکم کرده، و حکم جز با اجازه خداوند و برهان وی صحیح نیست."قال الصادق (ع): "لایحل الفتیا لمن لا یستفتی (لا یصطفی خ.ل) من الله - عزوجل - بصفاء سره و اخلاص عمله و علانیته و برهان من ربه فی کل حال؛ لان من افتی فقد حکم و الحکم لایصح الا باذن من الله و برهانه. (المستند ‏517/2)

در ارتباط با فرمایشات ایشان - قدس سره - باید گفت: اینکه ایشان عنوان عارف عالم را بر مقلد، صادق می‎دانند از فردی همانند ایشان بسیار بعید است، بخصوص کلمه "عارف" چرا که سابقا اشاره کردیم کلمه "عارف" جز بر کسی که به همه خصوصیات و ممیزات یک شئ احاطه داشته باشد اطلاق نمی گردد، و مقلد این گونه نیست.

و بعیدتر اینکه روایات وارده در فضیلت علما و لزوم مراجعه به آنان را - که برای ولایت و اذن در قضاء به آنها استناد شده است - شامل کسی که از راه تقلید به احکام دست یافته است نیز بدانیم !

و اما روایتی که کشی درباره "عروه قتات" به سند خود از احمد بن فضل کناسی روایت کرده که گفت: امام صادق (ع) فرمود: "چه چیز از شما به من رسیده ؟ گفتم: در چه مورد؟ فرمود: به من خبر رسیده که شما در کناسه شخصی را به قضاوت گمارده اید؟ گفتم بلی فدایت گردم این یک شخصی است به نام "عروه قتات" که بهره ای از عقل و خردقابل توجه است که در اینجا راوی روایت در پاسخ امام (ع) بر روی ویژگی عقل برای قضاوت انگشت گذاشته، و برای کشف حقایق و رساندن حق به حقدار چه بسا در قاضی این ویژگی از علم هم مقدم باشد. (الف - م، جلسه 151 درس) دارد، ما اطراف او گرد می‎آییم با او سخن می‎گوییم و حل مشکلات خود را از او جویا می‎شویم، آنگاه آنها را خدمت شما عرضه می‎کنم. حضرت فرمود: اشکالی ندارد."احمد بن الفضل الکناسی قال: قال لی ابوعبدالله (ع): ای شئ بلغنی عنکم ؟ قلت: ماهو؟ قال: بلغنی انکم اقعدتم قاضیا بالکناسة . قال: قلت: نعم جعلت فداک، ذاک الرجل یقال له: عروة القتات و هو رجل له حظ من عقل نجتمع عنده فنتکلم و نتسائل ثم نرد ذلک الیک . قال: لابأس. (اختیار معرفة الرجال 371/)

ناوبری کتاب