در ارتباط با فرمایشات ایشان - قدس سره - باید گفت: اینکه ایشان عنوان عارف عالم را بر مقلد، صادق میدانند از فردی همانند ایشان بسیار بعید است، بخصوص کلمه "عارف" چرا که سابقا اشاره کردیم کلمه "عارف" جز بر کسی که به همه خصوصیات و ممیزات یک شئ احاطه داشته باشد اطلاق نمی گردد، و مقلد این گونه نیست.
و بعیدتر اینکه روایات وارده در فضیلت علما و لزوم مراجعه به آنان را - که برای ولایت و اذن در قضاء به آنها استناد شده است - شامل کسی که از راه تقلید به احکام دست یافته است نیز بدانیم !
و اما روایتی که کشی درباره "عروه قتات" به سند خود از احمد بن فضل کناسی روایت کرده که گفت: امام صادق (ع) فرمود: "چه چیز از شما به من رسیده ؟ گفتم: در چه مورد؟ فرمود: به من خبر رسیده که شما در کناسه شخصی را به قضاوت گمارده اید؟ گفتم بلی فدایت گردم این یک شخصی است به نام "عروه قتات" که بهره ای از عقل و خردقابل توجه است که در اینجا راوی روایت در پاسخ امام (ع) بر روی ویژگی عقل برای قضاوت انگشت گذاشته، و برای کشف حقایق و رساندن حق به حقدار چه بسا در قاضی این ویژگی از علم هم مقدم باشد. (الف - م، جلسه 151 درس) دارد، ما اطراف او گرد میآییم با او سخن میگوییم و حل مشکلات خود را از او جویا میشویم، آنگاه آنها را خدمت شما عرضه میکنم. حضرت فرمود: اشکالی ندارد."احمد بن الفضل الکناسی قال: قال لی ابوعبدالله (ع): ای شئ بلغنی عنکم ؟ قلت: ماهو؟ قال: بلغنی انکم اقعدتم قاضیا بالکناسة . قال: قلت: نعم جعلت فداک، ذاک الرجل یقال له: عروة القتات و هو رجل له حظ من عقل نجتمع عنده فنتکلم و نتسائل ثم نرد ذلک الیک . قال: لابأس. (اختیار معرفة الرجال 371/)