بگیرند؛ چرا که این موجب هرج و مرج میگردد. و مؤید همین برداشت است که در آیه اول [ان الله یأمرکم ان تودوا الامانات...] خطاب به کسی است که امانت ها به دست اوست، و در اخبار فریقین این امانت به امارت و ولایت تفسیر شده است، چنانچه شرح آن در فصل سوم بخش پنجم کتاب [جلد دوم فارسی ] گذشت. پس در واقع مخاطب در آیه همان حکام و والیان هستند نه همه مردم. و در اینجا نکته ای است شایان تأمل.
و در روایت معلی بن خنیس از امام صادق (ع) منقول است که گفت: از آن حضرت (ع) درباره گفتار خداوند - عزوجل -: "ان الله یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل" پرسش کردم، حضرت فرمود: عدالت امام این است که مقام امامت را به امام پس از خود بسپارد، و پیشوایان در این آیه مأمور شده اند که به عدالت حکمرانی کنند، و مردم نیز مأمورند که از آنان پیروی نمایند.معلی بن خنیس عن الصادق (ع) قال: قلت له: قول الله - عزوجل -: "ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل" فقال: عدل الامام ان یدفع ما عنده الی الامام الذی بعده و امرت الائمة ان یحکموا بالعدل، و امر الناس ان یتبعوهم. (وسائل 4/18، ابواب صفات قاضی، باب 1، حدیث 6)
از این روایت نیز استفاده میشود که طرف سخن در آیه و آن کس که به این دو تکلیف [ادا امانت و قضاوت به عدل ] مکلف است امام و رهبر جامعه است، و این مطلبی است درخور توجه.
آیات سه گانه [آیات سوره مائده ] در مقام بیان حرمت قضاوت به غیر ما انزل الله است نه در مقام بیان قاضی و شرایط وی، پس نمی توان جواز قضاوت عموم افراد را از آن استفاده نمود؛ چرا که آیات از این جهت دارای اطلاق نیست.
پاسخ این استدلال نیز همان است که در پاسخ استدلال اول گذشت.