صفحه ۲۶۰

بگیرند؛ چرا که این موجب هرج و مرج می‎گردد. و مؤید همین برداشت است که در آیه اول [ان الله یأمرکم ان تودوا الامانات...] خطاب به کسی است که امانت ها به دست اوست، و در اخبار فریقین این امانت به امارت و ولایت تفسیر شده است، چنانچه شرح آن در فصل سوم بخش پنجم کتاب [جلد دوم فارسی ] گذشت. پس در واقع مخاطب در آیه همان حکام و والیان هستند نه همه مردم. و در اینجا نکته ای است شایان تأمل.

و در روایت معلی بن خنیس از امام صادق (ع) منقول است که گفت: از آن حضرت (ع) درباره گفتار خداوند - عزوجل -: "ان الله یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل" پرسش کردم، حضرت فرمود: عدالت امام این است که مقام امامت را به امام پس از خود بسپارد، و پیشوایان در این آیه مأمور شده اند که به عدالت حکمرانی کنند، و مردم نیز مأمورند که از آنان پیروی نمایند.معلی بن خنیس عن الصادق (ع) قال: قلت له: قول الله - عزوجل -: "ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل" فقال: عدل الامام ان یدفع ما عنده الی الامام الذی بعده و امرت الائمة ان یحکموا بالعدل، و امر الناس ان یتبعوهم. (وسائل ‏4/18، ابواب صفات قاضی، باب 1، حدیث 6)

از این روایت نیز استفاده می‎شود که طرف سخن در آیه و آن کس که به این دو تکلیف [ادا امانت و قضاوت به عدل ] مکلف است امام و رهبر جامعه است، و این مطلبی است درخور توجه.

پاسخ استدلال دوم:

آیات سه گانه [آیات سوره مائده ] در مقام بیان حرمت قضاوت به غیر ما انزل الله است نه در مقام بیان قاضی و شرایط وی، پس نمی توان جواز قضاوت عموم افراد را از آن استفاده نمود؛ چرا که آیات از این جهت دارای اطلاق نیست.

پاسخ استدلال سوم:

پاسخ این استدلال نیز همان است که در پاسخ استدلال اول گذشت.

ناوبری کتاب