روایت نخست در کفایت تجزی در اجتهاد تمسک نمود [ظاهر جمله "یعلم شیئا من قضایانا..." علم به بعضی احکام است، که همان تجزی مصطلح میباشد] چنانچه بیان آن پس از این نیز خواهد آمد.
و اما آنچه در توقیع مبارک امام عصر - عجل الله - آمده است که اسحاق بن یعقوب، از صاحب الزمان - عجل الله - روایت نموده که فرمود:
بنابراینکه حوادث نوپدید شامل افتاء و ولایت و قضاوت گردد، چنانچه بحث آن به هنگام استناد به این حدیث شریف در مبحث ولایت گذشت.
و تقریب استدلال بدان به این گونه است که امام (ع) مردم را به راویان احادیث ارجاع داده و مبنای علم مقلد احادیث نیست [بلکه فتوای مجتهد و مرجع است ] چنانچه پیش از این نیز یادآور شدیم.
این روایاتی بود که در اعتبار اجتهاد در قاضی ممکن بود بدان استناد نمود.
و نیز ممکن است برای شرطیت اجتهاد در قاضی استدلال نمود به کلمه "عالم" در خبر سلیمان بن خالد که در آن آمده است: "حکومت از آن امامی است که عالم به قضاوت باشد."فان الحکومة انما هی للامام العالم بالقضاء. (وسائل 7/18، ابواب صفات قاضی، باب 3، حدیث 3) و روایات دیگری از این قبیل؛ زیرا مفهوم عالم به کسی منصرف است که علم او بر مبنای اجتهاد باشد؛ زیرا بر مقلد عنوان عالم اطلاق نمی شود مگر با کمی مسامحه. و این نکته ای است در خور توجه.