در آنچه گفتم با دقت بنگر! چرا که این دین اسیر دست اشرار، و وسیله هوسرانی و دنیاطلبی گروهی بوده است."ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک ممن لا تضیق به الامور و لا تمحکه الخصوم و لا یتمادی فی الزلة، و لا یقصر من الفئ الی الحق اذا عرفه، و لا تشرف نفسه علی طمع، و لا یکتفی بادنی فهم دون اقصاه، و اوقفهم فی الشبهات، و آخذهم بالحجج، و اقلهم تبرما بمراجعة الخصم، و اصبرهم علی تکشف الامور، و اصرمهم عند اتضاح الحکم، ممن لایزدهیه اطراء و لا یستمیله اغراء، و اولئک قلیل. ثم اکثر تعاهد قضائه وافسح له فی البذل ما یزیل علته، و تقل معه حاجته الی الناس، و اعطه من المنزلة لدیک ما لایطمع فیه غیره من خاصتک ؛ لیأمن بذلک اغتیال الرجال له عندک، فانظر فی ذلک نظرا بلیغا. فان هذا الدین قد کان اسیرا فی ایدی الاشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا. (نهج البلاغه، فیض 1009/، لح 434/، نامه 53) در متن عربی این روایت چند لغت قابل توضیح است: امحکه: از باب جعله محکان: کج خلق. حصر، بر وزن فرح : دلتنگی. تبرم: ملالت و بی حوصلگی. لایزدهیه اطراء: ثناء فراوان وی را سبک نکرده و فریب ندهد. (الف - م)
پس بر حکام و والی های مسلمانان است که به امر قضاء و قضاوت اهتمام ورزند، چنانچه امیرالمؤمنین (ع) به این امر مهم اهتمام ورزید و مالک اشتر را نسبت به آنان رفع گرفتاریها و مشکلاتشان توجه داد.
و در کنز العمال آمده است:
"آنگاه که خداوند برای ملتی خیر اراده فرموده باشد، افراد بردبارشان را بر آنان فرمانروایی دهد، و دانشمندانشان را بر آنان به قضاوت گمارد، و مال و ثروت را در دست افراد سخاوتمندشان قرار میدهد. و آنگاه که برای ملتی شر اراده فرموده باشد، سبک سرانشان را بر آنان حاکمیت دهد، و افراد ناآگاهشان را به قضاوت گمارد، و اموال را در دست افراد بخیل آنان قرار دهد."اذا اراد الله بقوم خیرا ولی علیهم حلماءهم و قضی علیهم علماؤهم و جعل المال فی سمحائهم. و اذا اراد الله بقوم شرا ولی علیهم سفهاءهم و قضی بینهم جهالهم و جعل المال فی بخلائهم. (کنزالعمال 7/6، قسمت اقوال، کتاب الامارة و القضاء، باب 1، حدیث 14595)