صفحه ۲۳۶

اوست، و نیز به خاطر دلالت مقبوله [عمربن حنظله ] و مشهوره [ابی خدیجه ] و دیگر روایات در این زمینه که بیان آن پس از این خواهد آمد.

پس بی تردید واژه "وصی" که در روایات آمده باید گفت: یا شامل وصی عام همچون فقها واجد شرائط نیز می‎گردد؛ یا اینکه اگر فرضا شامل آنان نباشد قضاوت آنان به دلایل قطعی دیگر، از روایاتی که دلالت بر حصر [در پیامبران و اوصیاء آنان ] دارد استثناء شده است، بلکه ممکن است بگوییم که: حاکم منتخب از سوی امت - در صورتی که انتخاب وی صحیح بوده و شرایط رهبری را که یکی از آنها فقاهت است دارا باشد، و شارع مقدس نیز این انتخاب را امضاء نموده باشد - نیز در حکم وصی است. و این مطلبی است در خور توجه. [از نظر صحت انتخاب و دارا بودن شرایط رهبری، از جمله شرط مهم فقاهت یا افقه بودن ].

حال با روشن شدن این مسائل وقت آن رسیده که صفات و ویژگی هایی را که در قاضی معتبر است یادآور شویم:

1- محقق در کتاب القضاء شرایع می‎گوید:

"در قاضی معتبر است بلوغ، کمال عقل، ایمان، عدالت، پاکزادی، علم، مرد بودن."شرایع 67/4

کتاب مسالک در شرح عبارت فوق می‎نویسد:

"این شرایطی است که نزد ما مورد وفاق و اتفاق است."مسالک 351/2

2- علامه در قواعد می‎نویسد:

"در وی [قاضی ] شرط است بلوغ، عقل، مرد بودن، ایمان، عدالت، پاکزادی، علم."قواعد 201/2

3- در کتاب مختصر ابی القاسم خرقی که در فقه حنابله نگاشته شده آمده است:

"قاضی مسؤولیت قضاء را به عهده نمی گیرد تا آنگاه که بالغ، عاقل، مسلمان، آزاد، عادل، عالم، فقیه، پارسا باشد."ر. ک . مغنی ابن قدامه ‏380/11

ناوبری کتاب