اوست، و نیز به خاطر دلالت مقبوله [عمربن حنظله ] و مشهوره [ابی خدیجه ] و دیگر روایات در این زمینه که بیان آن پس از این خواهد آمد.
پس بی تردید واژه "وصی" که در روایات آمده باید گفت: یا شامل وصی عام همچون فقها واجد شرائط نیز میگردد؛ یا اینکه اگر فرضا شامل آنان نباشد قضاوت آنان به دلایل قطعی دیگر، از روایاتی که دلالت بر حصر [در پیامبران و اوصیاء آنان ] دارد استثناء شده است، بلکه ممکن است بگوییم که: حاکم منتخب از سوی امت - در صورتی که انتخاب وی صحیح بوده و شرایط رهبری را که یکی از آنها فقاهت است دارا باشد، و شارع مقدس نیز این انتخاب را امضاء نموده باشد - نیز در حکم وصی است. و این مطلبی است در خور توجه. [از نظر صحت انتخاب و دارا بودن شرایط رهبری، از جمله شرط مهم فقاهت یا افقه بودن ].
حال با روشن شدن این مسائل وقت آن رسیده که صفات و ویژگی هایی را که در قاضی معتبر است یادآور شویم:
1- محقق در کتاب القضاء شرایع میگوید:
کتاب مسالک در شرح عبارت فوق مینویسد:
2- علامه در قواعد مینویسد:
3- در کتاب مختصر ابی القاسم خرقی که در فقه حنابله نگاشته شده آمده است: