صفحه ۲۳۴

پیامبرخدا(ص) مرا به یمن فرستاد فرمود:

"قضاوت و حل اختلاف مکن مگر بدانچه می‎دانی. و اگر امری بر تو مشکل شد صبر کن تا امر آن برایت روشن شود یا اینکه در آن مورد با من مکاتبه کن."لا تقضین و لا تفصلن الابما تعلم. و ان اشکل علیک امر فقف حتی تبینه او تکتب الی فیه. (سنن ابن ماجه ‏21/1، مقدمه، باب اجتناب از رأی و قیاس، حدیث 55).

17- در کنزالعمال از علی (ع) منقول است که فرمود:

"گفتم: ای پیامبرخدا، اگر موردی پیش آمد که در آن امری از خدا و یا سنت وجود نداشت چگونه عمل کنم ؟ فرمود: مسأله را دربین شورایی از فقها و افراد درستکار از مؤمنان به مشورت می‎گذارید و در آن به رأی شخص خاص قضاوت نمی کنی."عن علی (ع) قال: قلت: "یا رسول الله، ان عرض لی امر لم ینزل فیه قضاء فی امره و لا سنة کیف تأمرنی ؟ قال: تجعلونه شوری بین اهل الفقه و العابدین من المؤمنین و لا تقضی فیه برأی خاصة . (کنزالعمال ‏812/5، قسمت افعال، کتاب الخلافه مع الاماره، باب 2، حدیث 14456).

البته این دو روایت مضمون خبر معاذ را - که در آن آمده بود: "نظر خویش را اجتهاد کرده و کوتاهی نمی کنم" - سست می‎کند، و از آنها به دست می‎آید که نظر و اجتهاد (فردی) در این مورد معتبر نیست.

در هر صورت امر قضاوت یک کار بسیار سنگینی است، قضاوت مهمترین شعبه ولایت و تصرف در سلطه دیگران است. پس اصل عدم جواز و صحت آن است مگر اینکه از سوی خداوند متعال که مالک الملک و الملکوت است یا کسی که خداوند متعال او را ولایت داده و یا اجازه این امر خطیر را به وی واگذار کرده اعمال شود؛ کسانی همانند پیامبران و یا جانشینان و اوصیای آنان. و ظاهرا مقصود از کلمه "وصی" که در برخی روایات آمده، چیزی فراتر از جانشینی بدون واسطه است، و نیز مفهوم آن عام و گسترده است هم برای شخص خاص و هم عنوان عامی که با بیان ویژگی ها و خصوصیات از بین سایرین متمایز می‎گردد، که در این صورت فقها واجد شرایط را که مجاز به قضاوت در عصر غیبت هستند نیز شامل می‎گردد؛ چرا که نیاز مردم در هر عصر و زمان به قضاوت - چنانچه

ناوبری کتاب