اساس بسیار اتفاق میافتد که انسان از قوه و قدرت خود و ناآگاهی دیگران سوء استفاده میکند و به حقوق و اموال دیگران تجاوز مینماید.
علاوه بر آن در بسیاری موارد امر بر انسان مشتبه میشود و از روی ناآگاهی یا به اشتباه اموال دیگران را تصرف میکند و به دنبال آن دشمنی و نزاع به وجود میآید، تا آنجا که گاهی جنگ و خونریزی و از بین رفتن نفوس و اموال را نیز در پی دارد، پس به ناچار باید سلطه و قوه ای عالم و عادل و نافذالامر وجود داشته باشد که صلح و آشتی را بین مردم برقرار کرده و به حق و عدالت در بین آنان قضاوت نماید و در نتیجه اختلاف و نزاع برچیده شده و هر صاحب حقی حق خویش را بازیابد.
به همین خاطر است که ملاحظه میفرمایید شریعت اسلام بر صلاح و اصلاح جامعه تأکید فرموده و از کسی که حاکمیت و تسلط این سلطه را نپذیرد و تسلیم آن نشود نفی ایمان نموده، و همواره بر سلامت قوه قضائیه و اینکه به افراد باصلاحیت واگذار شود تأکید فرموده است، که نمونه هائی از آن را ملاحظه میفرمایید:
1- خداوند متعال میفرماید: "انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم حجرات (49)10/ مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس بین دو برادر خویش اصلاح برقرار کنید."
2- و نیز میفرماید: "فاتقوا الله و اصلحوا ذات بینکم انفال (8)1/ پروای الهی داشته باشید و بین خویش صلاح برقرار کنید."
3- در نهج البلاغه به نقل از پیامبراکرم (ص) آمده است: "اصلاح ذات البین [اصلاح جامعه ] از تمام نماز و روزه ها برتر است."صلاح ذات البین افضل من عامة الصلاة و الصیام. (نهج البلاغه، فیض 977/، لح 421/، نامه 47)
4- و باز خداوند متعال میفرماید: "فلاوربک لایؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیمانساء (4)65/ نه چنین است، به