صفحه ۲۱۱

وی نوشت: او را بر کنار کن و به جای وی مسلمانی را به کار بگمار، ابوموسی نوشت او در کمال و خو بی و کارآگاهی چنین و چنان است، عمر در پاسخ وی نوشت: ما نباید به آنان اطمینان کنیم با اینکه خداوند آنان را خیانتکار دانسته، و نباید آنان را بالا ببریم با اینکه خداوند آنان را فرو نهاده، و نباید در دین امینشان بدانیم با اینکه اسلام طردشان کرده، و نباید عزیزشان گردانیم با اینکه دستور داریم که آنان با کمال ذلت جزیه بپردازند.

باز ابوموسی نوشت: این سامان جز به صلاحدید وی به صلاح نمی گراید. عمر در پاسخ وی نوشت: "مات النصرانی - نصرانی مرد". والسلام."شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ‏7/12

پیروان خلیفه دوم در کشورهای اسلامی باید از این ماجرا عبرت گیرند و بیش از این به یهود و نصارا اجازه تسلط بر اراضی اسلام و کشور و سیاست و اقتصاد و فرهنگ مسلمانان را ندهند، و از خداوند سبحان و اولیاءالله و مردم خودشان شرم کنند و به قداست اسلامی خویش بازگردند؛ و بدین بهانه که در قطع ارتباط با کفار می‎ترسند آسیبی به آنها برسد، بدانند که هرگز خداوند پوزش آنان را نخواهد پذیرفت.

دوم: ماوردی در کتاب احکام السلطانیة می‎نویسد:

"حکایت کرده اند مأمون در شرایط انتخاب وزیر نوشت: من برای اداره امور کشور خویش کسی را می‎خواهم که دارای همه خصال پسندیده باشد؛ در خلقیات خویش عفیف، و در راههائی که برگزیده مستقیم و به دور از افراط و تفریط بماند، آداب [اسلامی - اجتماعی ] او را پیراسته و تجربه ها حکیمش گردانده باشد، اگر در حفظ اسرار امین شناخته شود بدان قیام کند، و اگر امور مهم را به عهده گرفت بر انجام آن به پاخیزد؛ حلم، وی را به سکوت، و علم، او را به گفتار فراخواند، یک نظر او را کفایت و یک چشم به هم نهادن بی نیازش گرداند. دارای صولت امراء، آرامش حکماء، تواضع علما و فهم فقها باشد، اگر به وی نیکی شود شکرگزار باشد، و اگر به مشکلات گرفتار آمد بردبار باشد، بهره امروزش را به محرومیت فردایش نفروشد و دلهای مردم را با تیغ زبان و حسن بیان تسخیر کند."احکام السلطانیة 22/

باید گفت: اگر وزرای فرمانروایی با این صفات و ویژگی ها که مأمون برشمرد

ناوبری کتاب