روشن است که برداشت درستی نیست [زیرا با توجه به آنچه خوانده شد لفظ "وزیر" به معنی تشریفاتی و طاغوتی آن مطرح نبوده، و بالاخره آن حضرت در اجرای امور دستیارانی داشته است ].
شیخ عبدالحی کتانی به نقل از قاضی ابوبکر بن عربی در "احکام القرآن" مینویسد:
ماوردی نیز در الاحکام السلطانیه در مورد معنی و ریشه اشتقاق "وزارت" سه وجه را متذکر میشود:
دو: "وزیر" از "وزر" که به معنی ملجاء و پناهگاه است گرفته شده؛ و از همین مورد است گفتار خداوند متعال "کلا لاوزر" یعنی امروز پناهگاهی نیست، و این بدان جهت است که حکومت با یاری گرفتن از نظر وی اداره میشود.
سه: وزیر از "أزر" که به معنی پشت است مشتق شده؛ چرا که حکومت با وزیر استحکام مییابد، چنان که قوت بدن به [ستون فقرات و] پشت اوست."احکام السلطانیه ماوردی 24/. به مناسبت معنی وزیر دو لطیفه به ذهنم رسید که بد نیست یادآور شوم؛ میگویند: در زمان رضاشاه که گفته بود باید کلمات عربی از زبان فارسی برداشته شود و همه به فارسی سره حرف بزنند، یک روز یکی از وزراء دیر به حضور او رسیده بود به او گفته بود: چرا دیر آمدی ؟ وزیر گفته بود: "برخیت گردم در نشست باربرداران انبازی کرده بودم" یعنی قربانت شوم در جلسه وزراء شرکت داشتم. رضاشاه گفته بود: بس است دیگر نمی خواهم فارسی حرف بزنید!. خدا رحمت کند مرحوم آشیخ عبدالنبی اراکی را، استخاره های ایشان خیلی معروف بود، میگویند: یک روز کشاورزی خدمت ایشان آمده بود که استخاره کند این آیه آمده بود: "سنشد عضدک باخیک - به زودی پشتت را با برادرت محکم میکنیم" ایشان فرموده بود: میخواهی الاغ بخری، خوب است ! کشاورز با تعجب پرسیده بود شما از کجا دانستید؟ ایشان گفته بود: برای اینکه الاغ برای کشاورز قوت کمر و برادر است.