صفحه ۱۹۰

"هیچ کس نیست که خداوند کاری از امور مسلمانان را به وی واگذار نموده باشد و خیر او را خواسته باشد مگر اینکه وزیر صالحی را در اختیار او قرار می‎دهد که اگر چیزی را فراموش کند به او یادآوری می‎کند، و اگر به یاد داشته باشد وی را در انجام آن یاری می‎رساند، و اگر تصمیم به کار شر و ناپسندی بگیرد وی را از آن باز می‎دارد."ما من احد ولی شیئا من امورالمسلمین فارادالله به خیرا الا جعل الله له وزیرا صالحا، ان نسی ذکره، و ان ذکر اعانه، و ان هم بشر کفه و زجره. (بحارالانوار ‏359/72 =چاپ ایران ‏359/75، کتاب العشره، باب 18، حدیث 75)

10- باز در همان کتاب از امالی صدوق به سند خویش از مفضل آمده که گفت امام صادق (ع) فرمود:

"آنگاه که خداوند به ملتی خیری را اراده فرموده باشد فرمانروای مهربانی را بر آنان گماشته، و وزیر عادلی را تحت فرمان او قرار می‎دهد."اذا ارادالله - عزوجل - برعیة خیرا جعل لها سلطانا رحیما، و قیض له وزیرا عادلا. (بحارالانوار ‏340/72 =چاپ ایران ‏340/75، کتاب العشره، باب 81، حدیث 19)

11- در مسند احمد به سند خویش از ابوهریره از پیامبراکرم (ص) روایت شده که گفت: آن حضرت فرمود:

"ای وای به حال وزراء! در روز قیامت اقوامی از خدا درخواست می‎کنند که ای کاش به موهای سرشان بر بام فلک آویزان شده و بین زمین و آسمان دست و پا می‎زدند ولی مسؤولیت حکومتی نپذیرفته بودند."ویل للوزراء! لیتمنی اقوام یوم القیامة ان ذوائبهم کانت معلقة بالثریا یتذبذبون بین السماء و الارض و انهم لم یلوا عملا. (مسند احمد ‏521/2)

و روایات دیگری از این قبیل.

اما آنچه در مقدمه ابن خلدون آمده است که:

"پیامبرخدا(ص) همواره با اصحاب خویش مشورت می‎فرمود و در مشکلات عمومی و خصوصی خویش آنان را شرکت می‎داد ولی در آن زمان کلمه "وزیر" در بین مسلمانان شناخته شده نبوده است؛ چرا که سطوت شاهنشاهی با سادگی اسلام از میان رفت."مقدمه ابن خلدون 166/، فصل 35، (=چاپ دیگر 237، فصل 34) از فصل سوم از کتاب اول.

ناوبری کتاب