"هیچ کس نیست که خداوند کاری از امور مسلمانان را به وی واگذار نموده باشد و خیر او را خواسته باشد مگر اینکه وزیر صالحی را در اختیار او قرار میدهد که اگر چیزی را فراموش کند به او یادآوری میکند، و اگر به یاد داشته باشد وی را در انجام آن یاری میرساند، و اگر تصمیم به کار شر و ناپسندی بگیرد وی را از آن باز میدارد."ما من احد ولی شیئا من امورالمسلمین فارادالله به خیرا الا جعل الله له وزیرا صالحا، ان نسی ذکره، و ان ذکر اعانه، و ان هم بشر کفه و زجره. (بحارالانوار 359/72 =چاپ ایران 359/75، کتاب العشره، باب 18، حدیث 75)
10- باز در همان کتاب از امالی صدوق به سند خویش از مفضل آمده که گفت امام صادق (ع) فرمود:
"آنگاه که خداوند به ملتی خیری را اراده فرموده باشد فرمانروای مهربانی را بر آنان گماشته، و وزیر عادلی را تحت فرمان او قرار میدهد."اذا ارادالله - عزوجل - برعیة خیرا جعل لها سلطانا رحیما، و قیض له وزیرا عادلا. (بحارالانوار 340/72 =چاپ ایران 340/75، کتاب العشره، باب 81، حدیث 19)
11- در مسند احمد به سند خویش از ابوهریره از پیامبراکرم (ص) روایت شده که گفت: آن حضرت فرمود:
"ای وای به حال وزراء! در روز قیامت اقوامی از خدا درخواست میکنند که ای کاش به موهای سرشان بر بام فلک آویزان شده و بین زمین و آسمان دست و پا میزدند ولی مسؤولیت حکومتی نپذیرفته بودند."ویل للوزراء! لیتمنی اقوام یوم القیامة ان ذوائبهم کانت معلقة بالثریا یتذبذبون بین السماء و الارض و انهم لم یلوا عملا. (مسند احمد 521/2)
و روایات دیگری از این قبیل.
اما آنچه در مقدمه ابن خلدون آمده است که:
"پیامبرخدا(ص) همواره با اصحاب خویش مشورت میفرمود و در مشکلات عمومی و خصوصی خویش آنان را شرکت میداد ولی در آن زمان کلمه "وزیر" در بین مسلمانان شناخته شده نبوده است؛ چرا که سطوت شاهنشاهی با سادگی اسلام از میان رفت."مقدمه ابن خلدون 166/، فصل 35، (=چاپ دیگر 237، فصل 34) از فصل سوم از کتاب اول.