صفحه ۱۷۶

اسلام را] فرا بگیرند، آنگاه به نزد قوم خود بازگردند و به آنان بیاموزانند."فامرهم ان ینفروا الی رسول الله (ص) فیتعلموا ثم یرجعوا الی قومهم فیعلموهم. (وسائل ‏101/18، ابواب صفات قاضی، باب 11، حدیث 10)

پس غرض در این آیه تعلم و تعلیم است نه تعبد محض (که فعلا درصدد اثبات آن هستیم).

و باز گواه بر همین معنی است استدلال به این آیه در روایات ما برای وجوب مسافرت جهت شناخت امام آنگاه معرفی آن به دیگران.اصول کافی ‏378/1، کتاب الحجه، باب ما یجب علی الناس عند مضی الامام. و روشن است که مسأله امامت از مسائل اعتقادی است که تعبد و تقلید در آن جریان ندارد و مجزی نیست.

[4-] از همین معنی مناقشه در استدلال به گفتار ابراهیم خلیل (ع) به پدرش [در آیه یا ابت انی قد جائنی من العلم...(آیه شماره 4)] نیز روشن می‎گردد؛ زیرا مراد آن حضرت اطاعت تعبدی از وی نیست؛ زیرا توحید و نفی شرک از اصول دین هستند و مجالی برای تعبد و تقلید در آن نیست.

[5-] در دسته اول از روایات نیز مقصود گسترش علم و نشر آن است و ارتباطی به تقلید تعبدی ندارد؛ و لذا می‎فرماید: "... و پس از من آنها را به مردم می‎آموزند."

[6-] و اما دسته سوم روایات که در مورد ارجاع برخی از شیعیان به برخی دیگر بود، ظاهرا این دسته از روایات نیز درصدد تأسیس و جعل حجیت تعبدی برای فقیه یا راوی حدیث نیست، بلکه در واقع امضای همان سیره عقلا در پذیرش سخن فرد آگاه مورد اعتماد است، و بیان این معنی است که این افراد نیز از مصادیق آن هستند.

علاوه بر اینکه ممکن است گفته شود: به طور کلی این روایات مربوط به باب اجتهاد و افتاء نیست بلکه مربوط به باب روایت و نقل احادیث است، و مشخص است که بین این دو فاصله بسیار زیاد است؛ چرا که "راوی" مسائل را از امام نقل می‎کند ولی "مفتی" فهم و نظر خود را ابراز می‎دارد، مگر اینکه به عموم آنها استناد شود که مربوط به هر دو باب [هم افتاء و هم روایت ] است.

ناوبری کتاب