مناقشه در دلایل تقلید
آنچه در زمانهای ما از تقلید مصطلح است عبارت است از: "قبول نظر فقیه عادل تعبدا اگرچه برای مقلد وثوق و اطمینان نسبت به مطابقت آن با واقع حاصل نگردد." بر این اساس پس نظر فقیه عادل و فتوای وی یک حجت تاسیسی تعبدی تأسیس در برابر قول دیگر فقهاست که برای تقلید به "سیره عقلا" استدلال نموده اند، که در آن صورت از طرف شارع امضاء همان سیره است نه تأسیس یک حکم جدید. (مقرر) است، نظیر حجیت بینه که با خبر مسعدة بن صدقه حجیت آن به اثبات رسیده است.
و بی تردید اثبات این معنی به وسیله آیات و روایاتی که خوانده شد مشکل است؛ چرا که این آیات و روایات در مقام جعل تکلیف ظاهری برای فرد ناآگاه از مسائل نیست، و این معنی را نمی خواهد بفهماند که وی موظف و متعبد به قبول اقوال علما و فتاوای آنان است، اگرچه برای وی وثوق و اطمینان نسبت به موافقت آنان با واقع حاصل نگردد [که در اینجا ما دلالت هر یک از این آیات و روایات را در تقلید تعبدی مورد بررسی و مناقشه قرار میدهیم ]:
[1-] آیه سؤال: اما آنچه آیه سؤال [فاسئلوا اهل الذکر...] در آن ظهور دارد این است که شخص ناآگاه باید از افراد آگاه پرسش کند تا برای وی ولو به صورت اجمال علم و آگاهی حاصل شود.
و گواه بر همین معناست مورد بیان آیه شریفه که مقصود پرسش از ویژگی های پیامبران است، که قطعا گمان و تقلید در آنها جایز نیست [چرا که از اصول دین است و اصول دین تقلیدی نیست ] و مراد به اهل ذکر طبق این نظر یهودیان اهل کتاب هستند، چنانچه ابن عباس و مجاهد در تفسیر این آیه همین معنی را یادآور شده اند.
در برخی روایات نیز وارد شده که مراد به اهل ذکر ائمه دوازده گانه - علیهم السلام - هستند؛ که در هر صورت این آیه به باب تقلید تعبدی مربوط نمی شود.ر.ک . اصول کافی 210/1، کتاب الحجه، باب ان اهل الذکر... هم الائمه.