دارد؛ که از [مفهوم مخالف ] این گونه روایات نیز جواز اصل افتاء و صحت آن استفاده میگردد؛ نظیر:
25- صدوق در معانی الاخبار به سند خود از حمزة بن حمران روایت نموده که گفت: از امام صادق (ع) شنیدم که میفرمود:
"هر کس از علم خود روزی خورد فقیر میشود، عرض کردم: در میان شیعیان شما کسانی هستند که حامل علوم شما هستند و در بین شیعیان شما آن را میگسترانند، و آنان نیز از کمک و صله و اکرام به آنان دریغ نمی ورزند. حضرت فرمود: اینان کسانی نیستند که از علم خود روزی میخورند؛ منظور من کسانی هستند که بدون آگاهی و بدون هدایتی از سوی خداوند، برای پایمال کردن حقوق دیگران و طمع در دست یابی به بهره های دنیایی فتوا صادر میکنند."من استأکل بعلمه افتقر... لیس اولئک بمستأکلین، انما ذاک الذی یفتی بغیر علم و لا هدی من الله لیبطل به الحقوق طمعا فی حطام الدنیا. (وسائل 102/18، ابواب صفات قاضی، باب 11، حدیث 12)
26- کلینی به سند صحیح از ابو عبیده روایت نموده که گفت: امام باقر(ع) میفرمود:
"کسی که بدون آگاهی و بدون هدایتی از سوی خداوند برای مردم فتوا صادر کند، فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او را لعنت میکنند؛ و گناه کسانی را که به فتوای او عمل کرده اند بر گناهان وی میافزایند."من افتی الناس بغیر علم و لا هدی من الله لعنته ملائکة الرحمة و ملائکة العذاب، و لحقه وزرمن عمل بفتیاه. (وسائل 9/18، ابواب صفات قاضی، باب 4، حدیث 1)
و روایات دیگری از این قبیل که میتوان مراجعه نمود.
دسته ششم:
روایاتی که بر متعارف بودن صدور فتوا و عمل به آن در زمان ائمه (ع) دلالت دارد، و بیانگر این است که آنان نه تنها آن را نفی نکرده بلکه تأیید نیز فرموده اند [به عنوان نمونه به این دو روایت توجه فرمایید]: