"بر تو باد به اسدی، یعنی ابوبصیر."علیک بالاسدی، یعنی ابابصیر. (وسائل 103/18، ابواب صفات قاضی، باب 11، حدیث 15) "عقرقوف" محلی بوده نزدیک بغداد. ابوبصیر نیز دو تا داریم: ابوبصیر اسدی و ابوبصیر مرادی، که اینجا مراد ابوبصیر اسدی بوده است. (الف - م، جلسه 136 درس)
12- باز کشی از عبدالله بن ابی یعفور روایت نموده که گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم: من در هر ساعت که بخواهم نمی توانم شما را ملاقات کنم و امکان نمی یابم خدمت شما مشرف شوم، گاهی برخی از اصحاب ما به نزد من میآیند و از من چیزی میپرسند و من پاسخ همه آنچه را میپرسند نمی دانم، حضرت فرمود:
"چرا از محمد بن مسلم ثقفی نمی پرسی ؟ او مسائل را از پدرم شنیده، و نزد او بسیار محترم بود."ما یمنعک من محمد بن مسلم الثقفی ؟ فانه سمع من ابی وکان وجیها. (وسائل 105/18، ابواب صفات قاضی، باب 1، حدیث 23)
این روایت به تنهائی گواه بر این است که مراجعه برخی از اصحاب به برخی دیگر و استفتاء از آنان در آن زمانها امر متعارفی بوده است.
13- باز وی (کشی) از یونس بن یعقوب روایت نموده که گفت: ما نزد امام صادق (ع) بودیم آن حضرت فرمود:
"آیا شما پناهگاه ندارید؟ آیا شما جایگاه امنی که در پرتو آن ایمنی یابید ندارید؟ چه چیز جلوگیر شماست از مراجعه به حارث بن مغیره نضری ؟".اما لکم من مفزع ؟ امالکم من مستراح تستریحون الیه ؟ ما یمنعکم من الحارث بن المغیرة النضری ؟ (وسائل 105/18، ابواب صفات قاضی، باب 11، حدیث 24)
14- روایتی است که (کشی) از علی بن مسیب همدانی روایت نموده که گفت: به امام رضا(ع) عرض کردم: راه من بسیار دور است و نمی توانم هر زمان که بخواهم خدمت شما برسم، پس آموزشهای دینم را از چه کسی فرا بگیرم ؟ فرمود:
"از زکریا بن آدم قمی که وی بر دین و دنیای شما امین است."
علی بن مسیب گوید: چون از مسافرت بازگشتم به نزد زکریا بن آدم میرفتم و