حضرت یعنی به اباالحسن سوم [حضرت امام هادی (ع)] نامه نوشتم و از وی درباره کسی که معالم دینم را از او سؤال کنم پرسش کردم - برادرش نیز چنین نامه ای به آن حضرت نوشته بود - آن حضرت در پاسخ آن دو نوشت:
مراد به برادر وی چنانچه گفته شد فارس یا طاهر بن حاتم است. و احمد بن حاتم نیز فرد ناشناخته ای است. و آیا مراد به اخذ معالم دین فراگرفتن قطعی و علمی آن است، یا اخذ آن ولو اینکه علم و وثوق حاصل نشود؟ که در صورت دوم این خبر از جهت مفهوم نظیر دو روایت گذشته است. و اگر مراد به معالم دین چیزی اعم از فروع و اصول دین باشد، چنانچه ظاهر آن نیز همین است، این اشکال بر آن وارد است که تقلید تعبدی در اصول دین مجزی نیست، مگر اینکه روایت را نسبت به اصول دین به دلیل دیگری تخصیص بزنیم. و این نکته ای است شایان توجه.مطلبی که در این روایت به عنوان یک ملاک بر آن تأکید شده و دارای اهمیت است این است که میفرماید: باید در محبت ما مسن - باسابقه - و در امر ما فعال - کثیرالقدم - باشد؛ و این بدان جهت است که سوابق زندگی افراد بالاخره در آنها مؤثر است، چنانچه فتاوای اهل سنت در فتاوای "ابن جنید"
پس این سه روایت هر سه از جهت سند ضعیف بود ولی به صورت مطلق بر