صفحه ۱۶۱

زمان (عج) برایم آورد که در قسمتی از آن آمده بود:

"... و اما در مورد وقایع نوپدید به راویان حدیث ما مراجعه کنید، که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خداوند بر آنان."و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فانهم حجتی علیکم، و انا حجة الله علیهم. (کمال الدین 483/، باب ذکر التوقیعات، حدیث 4؛ و نیز وسائل ‏101/18، ابواب صفات قاضی، باب 11، حدیث 9)

این روایت را شیخ نیز در کتاب الغیبة به سند خود از کلینی، و طبرسی نیز به نقل از وی در آخر احتجاج آورده است.

بحث در مورد سند و نیز متن این روایت در فصل سوم از بخش پنجم کتاب [جلد دوم فارسی ] به هنگام اثبات ولایت فقیه گذشت. ما در آنجا گفتیم که اسحاق بن یعقوب مجهول است. و گفتیم که این روایت اگرچه بر جلالت و عظمت مقام وی دلالت دارد [که امام زمان (عج) به خط خویش برای وی نامه می‎نگارد] اما راوی این روایت خود اوست. و باز اینکه کلینی از او نقل روایت کرده، اگرچه دلیل بر اعتماد مرحوم کلینی به اوست ولکن با این وصف این روایت در کافی نیامده است و مشخص نیست که جهت این قضیه چیست.

در هر صورت ظاهرا مراد به راویان حدیث در این روایت - در مقابل اهل قیاس و استحسانهای ظنی - همان فقها هستند، که علم وفقه آنان به روایات اهل بیت مستند است.

و احتمالا اینکه "الف و لام" در "الحوادث" الف و لام عهد باشد [اشاره به حوادث بخصوصی باشد] و عموم حوادث اراده نشده باشد، ضربه ای به استدلال وارد نمی آورد؛ چرا که علت به صورت عموم آمده و فرموده: "برای اینکه حجت من بر شما هستند" که آنان با جعل آن حضرت (عج) حجت ما می‎گردند، چنانچه آن حضرت نیز حجت مطلقه خداوند است.

و نیز اطلاق این کلام مقتضی جواز رجوع به فقهای شیعه و عمل به گفتار آنان است، چه از گفتار آنان علم و یا وثوق حاصل شود یا نشود، پس آنان به طور مطلق حجت هستند [برخلاف استدلال برای حجیت فتاوای فقها به سیره عقلاء که قدر متیقن از سیره عقلاء جاهائی است که از گفتار فقها وثوق یا علم عادی به واقع احکام پیدا شود].

ناوبری کتاب