صفحه ۱۴۹

کتاب روضات الجنات نیز پس از نقل مطالب کتاب ریاض العلماء می‎نویسد:

"و مؤید همین داستان است آنچه صاحب "حدائق المقربین" می‎نویسد که: سید مرتضی (ره) با خلیفه وقت - که در آن زمان گویا القادر بالله بود - که پیش از این ذکری از او به میان آمد مذاکره کرد که از شیعیان یکصد هزار دینار بگیرد و مذهب شیعه را در ردیف این چهار مذهب اعلام کند و تقیه از میان برداشته شود، و پیروان این مذهب نیز مورد مؤاخذه قرار نگیرند، خلیفه نیز پذیرفت، آنگاه وی [مرحوم سید مرتضی ] از مال خویش هشتاد هزار دینار پرداخت و بقیه را از شیعیان مطالبه کرد ولی آنان نپرداختند."روضات الجنات 308/4

در هر صورت مقصود از اجتهاد، استخراج احکام خداوند متعال و دست یابی به آن است؛ و منابع آن ادله چهارگانه یعنی کتاب و سنت و عقل و اجماع - البته در صورتی که اجماع را به عنوان یک دلیل مستقل بپذیریم - می‎باشد و همه آنها بحمدالله تاکنون برای ما باقی است، و اکنون بیش از آنچه در زمان ائمه اربعه سنت بود شرح و تفسیر یافته و منقح شده است.

علاوه بر آن قبل از فقهای اربعه فقهای بسیاری وجود داشتند و پس از آنها نیز فقهای بسیاری بروز و ظهور یافتند و اکنون نیز فقهای بسیاری یافت می‎شوند، و فقهای اربعه نه معاصر پیامبر(ص) بودند و نه بدون واسطه علم را از آن حضرت به ارث بردند، بلکه بیش از یک قرن از آن حضرت (ص) متأخر بودند، و هرگز خداوند متعال علم و اجتهاد را ملک طلق برخی افراد قرار نداده، و اینکه اجتهاد و افتاء منحصر به چهار نفر باشد نه آیه و روایتی دارد و نه برهانی از عقل بر انحصار آن گواهی می‎دهد.

پس به چه دلیل باید باب اجتهاد از کتاب و سنت بسته شود و همه افراد موظف به تقلید از آنان باشند؟! و یا اگر اجتهادی هست، چرا فقط باید در چهارچوبه مذاهب آنان صورت پذیرد؟ آیا به آنان وحی شده و به دیگران وحی نشده است ؟!

ناوبری کتاب