برای وی نقل شد: که چون ابوبکر به خلافت رسید با غم و اندوه در خانه نشست، عمر به وی وارد شد، ابوبکر او را مورد ملامت قرار داد و گفت: تو مرا وادار کردی که این کار را بپذیرم و از حکومت و قضاوت بین مردم شکوه کرد، عمر به وی گفت: آیا نمی دانی که رسول خدا(ص) فرمود:
گویا عمر با این گفتار کار را بر ابوبکر آسان کرد [این روایت را ابن راهویه و خیثمه در فضائل صحابه نقل کرده اند].
10- در دیباچه کتاب الموطاء مالک که در مصر به چاپ رسیده آمده است: معن بن موسی گفت: از مالک شنیدم که میگفت:
و آنچه نقل میشود و بر سر زبانها افتاده و حتی از برخی شیعیان نیز شنیده میشود که میگویند: "هذا ما افتی به المفتی، و کل ما افتی به المفتی فهو حکم الله فی حقی - این آن چیزی است که مجتهد بدان فتوا داده و هرچه مجتهد بدان فتوا دهد حکم خداست در حق من" این سخنی است که شاید از مصوبه به میراث مانده باشد، و ظاهر آن مطلب غلطی است؛ زیرا حکم خدا تابع نظر فقیه نیست،البته در مورد کسانی که تا حدودی آگاهی دارند و ممکن است در موردی یقین پیدا کنند که مفتی برخلاف واقع فتوی داده، میتوان این کلیت را نقض کرد؛ ولی در مورد افراد عامی که جز از طریق فتوای مجتهد راهی به واقع ندارند آیا فتوای مجتهد برای آنان حکم خدا و قانون الهی نیست ؟ و در صورت عمل به فتوای مجتهد به وظیفه خود عمل نکرده اند؟ در این تعبیر به طور مطلق نگفته است حکم خداست تا تصویب باشد، بلکه گفته است: حکم خداست در حق من. و شاید مراد حضرت استاد هم که میفرمایند: "ظاهر آن یک مطلب غلطی است" اشاره به همین نکته باشد. (مقرر) چنانچه بحث آن پیش از این گذشت.