صفحه ۱۴۵

برای وی نقل شد: که چون ابوبکر به خلافت رسید با غم و اندوه در خانه نشست، عمر به وی وارد شد، ابوبکر او را مورد ملامت قرار داد و گفت: تو مرا وادار کردی که این کار را بپذیرم و از حکومت و قضاوت بین مردم شکوه کرد، عمر به وی گفت: آیا نمی دانی که رسول خدا(ص) فرمود:

"والی اگر اجتهاد کند و به حق برسد برای او دو پاداش است، و اگر اجتهاد کند و به خطا رود یک پاداش."ان الوالی اذا اجتهد فاصاب الحق فله اجران و ان اجتهد فاخطاء الحق فله اجر واحد. (کنزالعمال ‏630/5، قسمت افعال، کتاب الخلافه، باب 1، حدیث 14110)

گویا عمر با این گفتار کار را بر ابوبکر آسان کرد [این روایت را ابن راهویه و خیثمه در فضائل صحابه نقل کرده اند].

10- در دیباچه کتاب الموطاء مالک که در مصر به چاپ رسیده آمده است: معن بن موسی گفت: از مالک شنیدم که می‎گفت:

"من انسانم، گاهی خطا می‎کنم و گاهی به واقع نظر می‎دهم، در گفتارم دقت کنید آنگاه آنچه را موافق سنت است اخذ کنید."الموطاء /1 ج "ادب او به رسول الله و کرامت و اخلاق وی".

و آنچه نقل می‎شود و بر سر زبانها افتاده و حتی از برخی شیعیان نیز شنیده می‎شود که می‎گویند: "هذا ما افتی به المفتی، و کل ما افتی به المفتی فهو حکم الله فی حقی - این آن چیزی است که مجتهد بدان فتوا داده و هرچه مجتهد بدان فتوا دهد حکم خداست در حق من" این سخنی است که شاید از مصوبه به میراث مانده باشد، و ظاهر آن مطلب غلطی است؛ زیرا حکم خدا تابع نظر فقیه نیست،البته در مورد کسانی که تا حدودی آگاهی دارند و ممکن است در موردی یقین پیدا کنند که مفتی برخلاف واقع فتوی داده، می‎توان این کلیت را نقض کرد؛ ولی در مورد افراد عامی که جز از طریق فتوای مجتهد راهی به واقع ندارند آیا فتوای مجتهد برای آنان حکم خدا و قانون الهی نیست ؟ و در صورت عمل به فتوای مجتهد به وظیفه خود عمل نکرده اند؟ در این تعبیر به طور مطلق نگفته است حکم خداست تا تصویب باشد، بلکه گفته است: حکم خداست در حق من. و شاید مراد حضرت استاد هم که می‎فرمایند: "ظاهر آن یک مطلب غلطی است" اشاره به همین نکته باشد. (مقرر) چنانچه بحث آن پیش از این گذشت.

ناوبری کتاب