اما حدیثی که در این کلام به آن اشاره شد [حدیث معاذ] همان روایتی است که ابوداود و ترمذی و دیگران روایت کرده اند. در سنن ابی داود به سند وی از برخی یاران معاذ بن جبل روایت شده که چون پیامبرخدا(ص) خواست معاذ بن جبل را به یمن بفرستد فرمود:
"اگر مورد قضاوتی برای تو پیش آمد چگونه حکم میکنی ؟ گفت: طبق کتاب خداوند قضاوت میکنم. فرمود: اگر در کتاب خداوند حکم آن را نیافتی چه میکنی ؟ گفت: به سنت رسول خدا قضاوت میکنم. فرمود: اگر در سنت رسول خدا و در کتاب خدا نیافتی چه میکنی ؟ گفت: به نظر خود اجتهاد میکنم و از این امر دریغ ندارم. پس پیامبرخدا(ص) به سینه اش زد و فرمود: شکر خدای را که فرستاده رسول خدا را به آنچه مورد رضایت رسول خداست موفق داشت.""کیف تقضی اذا عرض لک قضاء؟" قال: اقضی بکتاب الله، قال: "فان لم تجد فی کتاب الله ؟" قال: فبسنة رسول الله (ص). قال: "فان لم تجد فی سنة رسول الله (ص) و لا فی کتاب الله ؟" قال: اجتهد رأی و لا آلو. فضرب رسول الله (ص) صدره و قال: "الحمدلله الذی وفق رسول رسول الله لما یرضی رسول الله." (سنن ابی داود 272/2، کتاب الاقضیه، باب اجتهاد الرأی فی القضاء)
و اما اینکه در گفتار وی [لسان العرب ] آمده بود: "از طریق قیاس" شاید مراد وی چیزی اعم از قیاس و استحسانهای عقلی و ظنی است، و لفظ "اجتهاد" و "رأی" در اعصار ائمه ما - علیهم السلام - در همین معنی [قیاس و استحسانهای عقلی و ظنی ] ظهور داشته؛ و به همین جهت در روایات ما از آن نهی شده است.ر.ک . وسائل 20/18، ابواب صفات قاضی، باب 6
و اما اجتهاد به معنی توان و نیروی خود را برای استنباط احکام از ادله شرعی آن یعنی از کتاب و سنت و عقل قطعی به کار گرفتن یک امر واجب ضروری است که هیچ ممنوعیتی در آن نیست و کسی نمی تواند آن را انکار کند.
امام صادق (ع) میفرماید:
"برماست که اصول را برای شما بازگو کنیم و بر شماست که فروع را باز یابید."انما علینا ان نلقی الیکم الاصول و علیکم ان تفرعوا. (وسائل 41/18، ابواب صفات قاضی، باب 6، حدیث 51)