صفحه ۱۳۴

"شیطان قیاس کرد و او اولین کسی بود که قیاس کرد."قاس ابلیس و هو اول من قاس. (مأخذ فوق) این قیاس شیطان یک قیاس اولویت است. شیطان می‎گوید من از جهت جسم از آدم برتر هستم ولی خداوند سبحان اولویت آدم را در جای دیگر قرار داده، خداوند علم حضرت آدم را مطرح می‎فرماید؛ خداوند رحمت کند مرحوم آیت الله حجت را، ایشان در مورد الغاء خصوصیت می‎فرمود: این همان قیاس است، اسمش را عوض کرده اند. (الف - م، جلسه 130 درس)

و در اعلام الموقعین به سند وی از عوف بن مالک اشجعی آمده که گفت: پیامبرخدا(ص) فرمود:

"امت من به هفتاد و چند فرقه پراکنده خواهند شد، بزرگترین این فرقه ها از نظر فتنه دسته ای است که در دین خود قیاس می‎کنند، آنچه را خدا حلال کرده حرام می‎شمرند و آنچه را حرام کرده حلال می‎پندارند."تفترق امتی علی بضع و سبعین فرقة، اعظمها فتنة قوم یقیسون الدین برأیهم، یحرمون به ما احل الله و یحلون ما حرم الله. (اعلام الموقعین ‏53/1)

ظاهریون پیروان داود ظاهری اصفهانی که نظیر اخباری های ما در روایات فقط ظواهر آیات قرآن را حجت می‎دانند. (الف - م، جلسه 130 درس) از فقها سنت و برخی از معتزله نیز منکر عمل به قیاس و رأی هستند. ابن حزم اندلسی [که از ظاهریون اهل سنت است ] در کتاب المحلی می‎نویسد:

"روا نیست در دین قائل به قیاس و رأی شویم؛ چرا که امر خداوند متعال به بازگرداندن مسأله مورد منازعه به کتاب خدا و رسول وی عملی است صحیح، پس کسی که به قیاس و به علتی که خود آن را صحیح می‎پندارد یا به رأی بازگرداند، بی گمان با امر خداوند متعال که آن را در گروه ایمان قرار داده مخالفت کرده و مسأله را به غیر آنچه خداوند به بازگرداندن به آن دستور فرموده بازگردانده است و در این شیوه اشکالی است واضح، (محلی می‎گوید): گفتار خداوند متعال که می‎فرماید: "ما فرطنا فی الکتاب من شئ" و نیز "تبیانا لکل شئ" و نیز "لتبین ما نزل بهم" و نیز "الیوم اکملت لکم دینکم" همه دلیل بر بطلان قیاس و رأی است."محلی ‏56/1، مسأله 100

ناوبری کتاب