صفحه ۱۳۲

دوم: قیاس و استحسانهای ظنی

بیشتر از علمای سنت بر قیاس و استحسانهای ظنی اعتماد می‎کنند، چون آنان دستشان از گفتار و سخنان عترت پیامبر(ص) کوتاه است و نمی توانند فروع مبتلا به را از کتاب و سنت پیامبر که به آنان رسیده دریابند، پس به ناچار به آراء و استحسانها روی می‎آورند.

ولکن اخبار اهل بیت - علیهم السلام - و روایاتی که بیانگر سیره آنان است، سرشار از معارف و احکام و آداب است به گونه ای که بیماران را شفا و تشنگان را سیراب می‎کند و با وجود آن نوبت به قیاس و استحسانهائی که اساس آن بر گمان استوار است نمی رسد؛ پیامبراکرم (ص) نیز خود عترت و کتاب را در وجوب تمسک به آنان در کنار یکدیگر قرار داده، چنانچه حدیث ثقلین که متواتر بین فریقین است بر این معنی دلالت دارد.

علاوه بر این به صورت مستفیض و بلکه متواتر از طرق اصحاب ما (امامیه) روایاتی بر عدم حجیت قیاس و آراء ظنی وارد شده که می‎توان بدان مراجعه نمود؛در باب ششم آداب القضاء وسائل الشیعه 52 روایت در مذمت و رد استحسان و عمل به رأی و اجتهاد درج شده. در جلد سوم مستدرک ص 75 نیز روایاتی به همین مضمون آمده است، گرچه برخی از این روایات مربوط به بحث نیست ولی عموما روایات خوبی است، البته رأی و اجتهادی که در این گونه روایات مورد مذمت قرار گرفته منظور از آن همان استحسان و طبق میل خود نظر دادن است و این غیر از آن اجتهادی است که اکنون در بین ما مصطلح است، پس اخباری ها نمی توانند ما را مورد انتقاد قرار دهند که شما اجتهاد را قبول دارید با اینکه در روایات از آن مذمت شده است؛ چرا که این یک مغالطه است و صرفا یک تشابه لفظی است. نظیر کلمه رأی در این روایات که با کلمه رأی مصطلح در زمان ما متفاوت است. (الف - م، جلسه 130 درس)، که از آن جمله روایات ذیل است:

کلینی به سند خویش از عیسی بن عبدالله قرشی روایت کرده که گفت: روزی ابوحنیفه بر امام صادق (ع) وارد شد، آن حضرت به وی فرمود:

"ای ابوحنیفه ! شنیده ام که تو [مسائل را] با یکدیگر قیاس می‎کنی، گفت: بلی، فرمود: قیاس مکن؛ زیرا اولین کسی که قیاس کرد ابلیس بود آنگاه که گفت: مرا از آتش

ناوبری کتاب