صفحه ۱۲۹

نکردم ولی در کتابهای استدلالی این معنی آمده است.

اما علمای شیعه امامیه می‎گویند: برای اجماع به صرف اجماع و اتفاق موضوعیت و حجیتی نیست؛ بلی اگر همه امت بر نظری اتفاق کردند به گونه ای که هیچ کس مخالف آن نبود، بی تردید در این شرایط امام معصوم از عترت طاهره پیامبر(ص) نیز در بین آنان است و از این جهت اجماع حجیت می‎یابد. همان گونه که اگر یک مسأله را افراد زیادی نقل کنند به گونه ای که حدس قطعی زده شود که آن را از پیامبر(ص) و یا امام معصوم (ع) گرفته و نقل کرده اند، در این صورت نیز اجماع [حجت است ولی دلیل مستقل نیست بلکه ] کاشف از حجت یعنی قول معصوم است، و این تنها در مسائل اصلی که دست به دست از معصومین - علیهم السلام - به ما رسیده و در کتابهای پیشینیان اصحاب ما - که این گونه مسائل در آن ذکر شده - آمده باشد صدق می‎کند نه در مسائل تفریعی استنباطی که در آن رأی و نظر اعمال شده است.

خلاصه کلام اینکه آنچه برای ما حجت است درحقیقت قول و نظر معصوم است که به وسیله اجماع به خاطر وجود معصوم در بین اجماع کنندگان، یا به حدث قطعی در دست یافتن به نظر وی از این طریق کشف شده است؛ و الااجماع و اتفاق به صرف اجماع و اتفاق برای ما حجت نیست.

پس این گونه که بیان شد اجماع همانند خبر واحد صحیح، کاشف از سنت قوی و محکم است و به عنوان حجت و دلیل بر سنت در طول سنت قرار می‎گیرد نه در عرض آن.برخی مسائل است که به صورت علم سینه به سینه به گونه ای به دست ما رسیده که یقین می‎کنیم مستند به قول معصوم است؛ مثلا راجع به مغرب، همه مسلمانان حتی فرقه اسماعیلیه و زیدیه می‎گویند که با غروب آفتاب می‎شود نماز مغرب خواند و روزه را افطار کرد، ولی ما شیعه امامیه معتقدیم که باید کمی صبر کرد تا حمره مشرقیه رد بشود، از اینجا انسان اطمینان پیدا می‎کند که این مسأله ای نبوده که در آن اعمال سلیقه شده باشد، بلکه از ائمه - علیهم السلام - چیزی در این مورد صادر شده که به دست ما نرسیده است، البته برای حجیت اجماع در حدود دوازده راه گفته شده که جای آن در کتابهای اصول است. (الف - م، جلسه 130 درس)

ناوبری کتاب