"خرد آن است که به وسیله آن خداوند سبحان عبادت شود و با آن بهشت به دست آید."قلت له ما العقل ؟ قال: ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان. (کافی 11/1، کتاب العقل والجهل، حدیث 3)
و در خبر هشام بن حکم از امام موسی بن جعفر(ع) آمده است که فرمود:
"ای هشام ! برای خداوند بر مردم دو حجت است: یکی حجت ظاهری و دیگری حجت باطنی؛ اما حجت ظاهری پیامبران و انبیاء و ائمه - علیهم السلام - هستند و اما حجت باطنی خردهای انسانهاست."یا هشام ! ان لله علی الناس حجتین: حجة ظاهرة و حجة باطنة، فاما الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمة - علیهم السلام - و اما الباطنة فالعقول. (کافی 16/1، کتاب العقل و الجهل، حدیث 12) البته هر سه این روایت ها از جهت سند دارای اشکال است ولی برای آنان که همه اخبار کافی را درست میدانند این روایت ها حجت است، بخصوص برای اخباری ها که در حجیت عقل اشکال کرده اند؛ البته اخباری ها راجع به ظواهر کتاب نیز تشکیک کرده اند که حرف بی اساسی است و ما در اینجا متعرض آن نشده ایم. (الف - م، ج 129 درس)
خلاصه کلام اینکه اصل حجیت عقل قطعی (یعنی احکام قطعی عقل) اجمالا از مسائلی است که جائی برای اشکال بدان نیست، اگرچه در بیان مصادیق آن اشکالهائی وارد شده است، و باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد. و نیز اشکالی در حجیت کتاب و سنت اجمالا در نزد کسی که اذعان و اعتراف به اسلام و نبوت پیامبراکرم (ص) داشته باشد نیست، ولکن چند مورد است که شیعه و سنت نسبت به حجیت آن اختلاف نظر دارند که ذیلا یادآور میشویم:
منابع مورد اختلاف در بین شیعه و سنت
علمای سنت مجرد اجماع فقها به عنوان اجماع را دلیلی مستقل میدانند و در