به جامعه است، پس اگر امکان داشته باشد که انتخاب نمایندگان به مردم واگذار شود و قوه تشریعیه نشأت گرفته از اختیار و نظر مردم باشد - نظیر انتخاب شخص حاکم به هنگام نبودن نص - این بهتر است و در عمق جان مردم بیشتر جای میگیرد، و آنان را به احترام گذاردن نسبت به قوانین مصوبه از سوی آنان و تسلیم بودن در برابر آن بیشتر وا میدارد. همان گونه که در انتخاب برخی از وزرا و امرا نیز اگر شیوه چنین باشد بهتر است، چنانچه در برخی از کشورها متداول است.
و شاید آیه مشورت [و امرهم شوری بینهم ] و قاعده سلطنت [الناس مسلطون علی اموالهم ] و توجه خطابهای قرآن به مردم در امور اجتماعی نظیر آیات قتال و جهاد و بسیج نیروها و اجرا حد دزدی و زنا و مشابه اینها همه با این شیوه تناسب داشته باشد.
زیرا اگر امر امر مردم است و تکلیف نیز متوجه مردم است، پس تصمیم گیری و قانون گذاری نیز مناسب است به دست نمایندگان مردم باشد.
ولکن امام عادل اگر مشاهده کند که مردم آمادگی انتخاب نماینده را ندارند و یا اینکه از رشد و آگاهی سیاسی برای انتخاب افراد شایسته برخوردار نیستند یا اینکه در معرض تهدید و تطمیع قرار میگیرند و بدین وسیله آرائشان را میخرند، در این صورت وی که علم و عدالت و مدیریتش محرز گردیده میتواند شخصا نمایندگان را مشخص کند؛ مگر اینکه به هنگام عقد امامت و بیعت با وی شرط شده باشد - البته اگر این شرط صحیح باشد - که انتخاب نمایندگان باید به دست مردم باشد نه به دست حاکم. و این نکته ای است شایان توجه.نظیر آنچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به منزله میثاق بین امام و امت است تصریح شده که انتخاب نمایندگان مجلس به دست خود مردم باید باشد و رهبر هم آن را امضاء کرده است. (مقرر)
نکته دیگر اینکه در مجلس شورا غالبا اتفاق آراء به دست نمی آید، پس به ناچار به آراء اکثریت عمل میشود؛ چنانچه در همه اجتماعات و احزاب سیاسی این گونه است، و اشکالی که ممکن است مطرح شود اینکه حقوق اقلیت و کسانی که غایب