صفحه ۱۰۹

درست کرداری را در پنهانی به بازرسی اعمال و کردار آنان بگمار؛ زیرا بازرسی مداوم و پنهانی سبب می‎شود که آنها به امانت داری و مدارا کردن به زیردستان ترغیب شوند! و خود را از کجی های اعوان و انصار خویش حفظ کن؛ و اگر یکی از آنها دست به خیانت زد و مأموران سری تو متفقا علیه وی گزارشی دادند، به همین مقدار از شهادت کفایت کن، و او را زیر تازیانه کیفر بگیر، و به مقدار خیانتی که انجام داده او را کیفر نما! پس وی را در مقام خواری و مذلت بنشان ! و نشانه خیانت را به وی بیاویز، وگردنبند ننگ و تهمت را به گردنش بیفکن."ثم تفقد اعمالهم و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم، فان تعاهدک فی السر لامورهم حدوة لهم علی استعمال الامانة و الرفق بالرعیة، و تحفظ من الاعوان. فان احد منهم بسط یده الی خیانة اجتمعت بها علیه عندک اخبار عیونک اکتفیت بذلک شاهدا فبسطت علیه العقوبة فی بدنه و اخذته بما اصاب من عمله، ثم نصبته بمقام المذلة و وسمته بالخیانة و قلدته عار التهمه. (نهج البلاغه فیض 1011/، لح 435/، نامه 53)

8- و باز در همان نامه آمده است:

"برای مراجعان خود وقتی مقرر کن که به نیاز آنان شخصا رسیدگی کنی، مجلس عمومی و همگانی برای آنها تشکیل ده و درهای آن را بروی هیچ کس نبند، و به خاطر خداوندی که ترا آفریده تواضع کن، و لشکریان و محافظان و پاسبانان را از این مجلس دور ساز! تا هر کس با صراحت و بدون ترس و لکنت زبان سخنان خود را با تو بگوید؛ زیرا من بارها از رسول خدا(ص) این سخن را شنیدم که: ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت و بدون ترس و لکنت زبان نگیرد، هرگز پاک و پاکیزه نمی شود و روی سعادت نمی بیند. سپس خشونت و تندی و کندی آنان را در سخن تحمل کن؛ در مورد آنها هیچ گونه محدودیت و استکبار روا مدار، که خداوند به واسطه این کار رحمت واسعش را بر تو گسترش خواهد داد و موجب ثواب طاعت او برای تو خواهد شد. آنچه می‎بخشی و یا به کسی می‎دهی به گونه ای ببخش که گوارا باشد (بی منت و بی خشونت) و خودداری از بخشش را با لطف و معذرت خواهی همراه کن.

آنگاه برخی از کارهاست که شخصا باید آنها را انجام دهی، از آن جمله پاسخ دادن به کارگزاران دولت، آنجا که منشیان و دفترداران تو از پاسخ عاجزند، و دیگر برآوردن نیازهای مردم است در همان روز که احتیاجات گزارش می‎شود، و دستیارانت توان پاسخگوئی به آن را ندارند."نهج البلاغه، فیض 1021/، لح 439/، نامه 53. بجاست در اینجا خلاصه ای از مطالب دکتر وهبة الزحیلی را که در مجله "الحضارة الاسلامیه" در این ارتباط نگاشته یادآور شویم. ایشان با طرح یک سؤال این گونه به طرح مسأله می‎پردازند: چه کسی باب اجتهاد را بسته ؟ و دلائل آن چیست ؟ آیا کسی می‎تواند بگوید: مواهب و نعمت های خداوند برای یک نسل هست و برای نسل دیگری نیست ؟ برای یک انسان هست و برای انسان دیگری نیست ؟! بر این اساس ادعای بسته شدن باب اجتهاد بی اساس است؛ چرا که لازمه بسته شدن و ختم ادیان گذشته به وسیله دین اسلام این است که باب اجتهاد به روی هر دو پاشنه خود باز باشد، چنانچه برخی از بزرگان سنت نظیر امام سیوطی از علمای قرن دهم رساله ای در این باب تحت عنوان: "ردیه کسانی که از حرکت باز مانده و نمی دانند که اجتهاد در هر زمان واجب است" - الرد الی من اخلد الارض و جهل ان الاجتهاد فی کل عصر فرض - تالیف کرده اند. ایشان این کتاب را به چهار باب تقسیم کرده و در ابتدای آن نظر علمائی که اجتهاد را در هر زمان واجب کفائی می‎دانند آورده اند، آنگاه از شوکانی نقل می‎کند که می‎گوید: آن کس که فضل خداوند را به برخی افراد منحصر کند و دیگران را از فهم شریعت محروم داند، به خداوند و به دینی که برای همه مردم آمده و به مردم که خداوند به وسیله کتاب و سنت آنان را به عبودیت فراخوانده خیانت کرده است. و اما شرایطی که به مسدود شدن باب اجتهاد کشیده شد، یکی شرایط زمانی بود که در قرن چهارم هجری حکومت اسلامی به دولت ها و مملکت های کوچک تجزیه شد و ارتباط سیاسی آنان گسسته شد و در این ارتباط استقلال فکری آنان ناتوان شد و نشاط علمی آنان فروریخت، تعصب های مذهبی علما را فرا گرفت، اطمینان به نفس را از کف دادند، و جدال و مناظره بالا گرفت و... همه اینها باعث شد که در آن مقطع باب اجتهاد بسته اعلام شود تا هر نااهلی خود را به معرکه اجتهاد و استنباط وارد نکند. و روشن است که این یک سیاست شرعی و یک امر موقت بوده که در آن مقطع زمانی به وجود آمده و هنگامی که آن شرایط از بین رفت دیگر دلیلی وجود ندارد که وضعیت به همان شکل سابق باقی بماند و اجتهادی که صحابه و تابعین در طول سه قرن دنبال می‎کردند متوقف بماند؛ و ما هیچ دلیل نقلی و عقلی بر بسته بودن باب اجتهاد نداریم. ما می‎گوئیم: همواره باب اجتهاد باز است تا هیچ انسانی از تدبر و دقت و آزادی فکر و مواهب الهی محروم نماند، ما نمی گوئیم باب اجتهاد بسته است و نیاز به باز کردن دارد، ما می‎گوئیم: باب اجتهاد از همان اول بسته نبوده تا نیاز به گشودن داشته باشد و... (مقرر)

ناوبری کتاب