8- و باز در همان نامه آمده است:
آنگاه برخی از کارهاست که شخصا باید آنها را انجام دهی، از آن جمله پاسخ دادن به کارگزاران دولت، آنجا که منشیان و دفترداران تو از پاسخ عاجزند، و دیگر برآوردن نیازهای مردم است در همان روز که احتیاجات گزارش میشود، و دستیارانت توان پاسخگوئی به آن را ندارند."نهج البلاغه، فیض 1021/، لح 439/، نامه 53. بجاست در اینجا خلاصه ای از مطالب دکتر وهبة الزحیلی را که در مجله "الحضارة الاسلامیه" در این ارتباط نگاشته یادآور شویم. ایشان با طرح یک سؤال این گونه به طرح مسأله میپردازند: چه کسی باب اجتهاد را بسته ؟ و دلائل آن چیست ؟ آیا کسی میتواند بگوید: مواهب و نعمت های خداوند برای یک نسل هست و برای نسل دیگری نیست ؟ برای یک انسان هست و برای انسان دیگری نیست ؟! بر این اساس ادعای بسته شدن باب اجتهاد بی اساس است؛ چرا که لازمه بسته شدن و ختم ادیان گذشته به وسیله دین اسلام این است که باب اجتهاد به روی هر دو پاشنه خود باز باشد، چنانچه برخی از بزرگان سنت نظیر امام سیوطی از علمای قرن دهم رساله ای در این باب تحت عنوان: "ردیه کسانی که از حرکت باز مانده و نمی دانند که اجتهاد در هر زمان واجب است" - الرد الی من اخلد الارض و جهل ان الاجتهاد فی کل عصر فرض - تالیف کرده اند. ایشان این کتاب را به چهار باب تقسیم کرده و در ابتدای آن نظر علمائی که اجتهاد را در هر زمان واجب کفائی میدانند آورده اند، آنگاه از شوکانی نقل میکند که میگوید: آن کس که فضل خداوند را به برخی افراد منحصر کند و دیگران را از فهم شریعت محروم داند، به خداوند و به دینی که برای همه مردم آمده و به مردم که خداوند به وسیله کتاب و سنت آنان را به عبودیت فراخوانده خیانت کرده است. و اما شرایطی که به مسدود شدن باب اجتهاد کشیده شد، یکی شرایط زمانی بود که در قرن چهارم هجری حکومت اسلامی به دولت ها و مملکت های کوچک تجزیه شد و ارتباط سیاسی آنان گسسته شد و در این ارتباط استقلال فکری آنان ناتوان شد و نشاط علمی آنان فروریخت، تعصب های مذهبی علما را فرا گرفت، اطمینان به نفس را از کف دادند، و جدال و مناظره بالا گرفت و... همه اینها باعث شد که در آن مقطع باب اجتهاد بسته اعلام شود تا هر نااهلی خود را به معرکه اجتهاد و استنباط وارد نکند. و روشن است که این یک سیاست شرعی و یک امر موقت بوده که در آن مقطع زمانی به وجود آمده و هنگامی که آن شرایط از بین رفت دیگر دلیلی وجود ندارد که وضعیت به همان شکل سابق باقی بماند و اجتهادی که صحابه و تابعین در طول سه قرن دنبال میکردند متوقف بماند؛ و ما هیچ دلیل نقلی و عقلی بر بسته بودن باب اجتهاد نداریم. ما میگوئیم: همواره باب اجتهاد باز است تا هیچ انسانی از تدبر و دقت و آزادی فکر و مواهب الهی محروم نماند، ما نمی گوئیم باب اجتهاد بسته است و نیاز به باز کردن دارد، ما میگوئیم: باب اجتهاد از همان اول بسته نبوده تا نیاز به گشودن داشته باشد و... (مقرر)