- نظیر انگلستان مثلا - نیست که صرفا یک وجود تشریفاتی باشد که از بیشترین و گرانبهاترین امکانات جامعه استفاده کند، بدون اینکه کوچکترین مسؤولیت عملی یا انجام کاری مفید متوجه وی بوده و از همان ابتدا مسؤولیت اداره جامعه به قوای سه گانه متوجه باشد.
در حکومت اسلامی، فرد مسؤول و مکلف اصلی، حاکم اسلامی است؛ و قوای سه گانه بازوها و ایادی وی هستند،و درحقیقت وی در رأس مخروط (قدرت و مسؤولیت) قرار گرفته که بر تمام پیکره حکومت اشراف تام و تمام دارد.فرق اساسی حکومت اسلامی با دیگر حکومت ها این است که برنامه ریزی در حکومت اسلامی مقید به تطابق آن با احکام اسلام است، در صورتی که در نظام دموکراسی تلاش میشود برنامه ها طبق مصالح مردم و منافع ملی باشد، البته اگر نمایندگان واقعی مردم در قانون گذاری شرکت داشته باشند و اگر به وسیله تبلیغات یک اقلیت حاکم نشوند! که در این صورت همان اقلیت طبق منافع خودشان تصمیم گیری میکنند. میگویند: در آمریکا که حدود 250 میلیون جمعیت دارد پنج میلیون آن یهودی است که 65% ثروت و 72% قدرت سیاسی و تصمیم گیری دست آنهاست. (الف - م، جلسه 128 درس). [در اینجا به عنوان نمونه برخی از روایاتی را که بدین معنی دلالت دارد یادآور میشویم:]
[دلالت برخی روایات در این زمینه ]
1- در خبر عبدالعزیز بن مسلم - که پیش از این نیز خوانده شد - به نقل از امام رضا(ع) آمده بود که فرمود:
2- در خبر فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نیز خوانده شد که در حکمت جعل امام فرمود: