صفحه ۱۰۵

بی تردید از آیات و روایاتی که پیش از این در بیان وظائف حاکم اسلامی خوانده شد، و نیز از سیره پیامبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) استفاده می‎شود که مسؤول حفظ کیان مسلمانان و مأمور به تدبیر امور و اداره شؤون آنان بر اساس ضوابط و مقررات اسلام، درحقیقت شخص امام و حاکم اسلامی است و در واقع اوست که به اصطلاح و اداره کشور اسلامی مکلف و در برابر فساد جامعه مسؤول است.

اما از آن جهت که دامنه حکومت اسلامی گسترده است و همه مشکلات و وظایف به شخص حاکم متوجه می‎گردد به ناچار نیازمند به مشاورین و ایادی و کارگزارانی است که در دوایر مختلف وی را یاری دهند، به همین جهت هر کاری را به فردی متخصص و یا ارگان مناسبی می‎سپارد. و از همین جاست که وجود قوای سه گانه البته ما تعمدی در اینکه حتما بگوئیم "سه قوه" باید وجود داشته باشد نداریم؛ زیرا برای مثال می‎توان گفت "دو قوه" داشته باشیم، یکی قوه ترسیم تشکیلات و برنامه ریزی، و دیگری قوه اجرائی، که طبق این تقسیم قوه قضائی نیز یک بخش از قوه مجریه محسوب می‎شود. (الف - م، جلسه 128 درس). [قوه مقننه، قوه قضائیه و مجریه ] برای اداره نظام، ضرورت می‎یابد.

پس رهبر جامعه اسلامی همانند پادشاه در حکومت های مشروطه رائج زمان ما

ناوبری کتاب