صفحه ۹۵

اما هیچ گاه نباید از نظر دور داشت که مردم همواره رشد یافته و آگاه نیستند و معمولا تحت تأثیر عوامل گمراه کننده و جوسازیها و تبلیغات کاذب و وعده و وعیدهای رایج قرار می‎گیرند. حتی در ملتهای پیشرفته همانند کشورهای غربی که مدعی این نوع حکومت هستند، رسانه های گروهی وابسته و شرکتهای بزرگ اقتصادی و سرمایه داران معمولا رهبری انتخابات را به دست گرفته و به اسم مردم کسانی را که مصالح و منافع آنان را تأمین کنند به حاکمیت می‎رسانند و به اسم حکومت مردم بر مردم حکومت طبقاتی ایجاد می‎نمایند.آنچه در بیان استاد آمد نگاهی بود گذرا به برخی از مصادیق حکومت، اینک در جهت تکمیل آن به تقسیم بندیها و نظریه های زیر می‎توان توجه نمود: الف - نظریه منتسکیو: حکومت بر سه نوع است: حکومت جمهوری که ملاک آن آرای مردم است. حکومت مشروطه سلطنتی که حاکمیت به دست پادشاه است. حکومت استبدادی. روح القوانین، ص 101 تا 129 ب - نظریه ای دیگر ملاک تقسیم بندی را بر اختلاط قوا تفکیک قوا، و رژیم پارلمانی نهاده است. بدین ترتیب که: در رژیمهای اختلاط قوا همه تصمیمات پایه ای توسط اندام واحدی از دولت گرفته می‎شود. در رژیم پارلمانی تمایز میان رئیس دولت و رئیس حکومت مشخص می‎شود. رئیس دولت فقط نقش افتخاری (بدون قدرت واقعی) را دارد و رئیس حکومت به تنهایی در میان هیئت وزرایی که در برابر پارلمان مسؤولیت مشترک دارند هدایت قوه مجریه را برعهده دارد. در رژیم تفکیک قوا، همان تقسیم بندیهای جزئی ولی عمومی میان نظامهای پادشاهی و نظامهای جمهوری یافت می‎شود. (جامعه شناسی سیاسی، موریس دوورژه، ص 103 و 104) ج - نظریه ارسطو: ارسطو مانند افلاطون حکومتها را به شش نوع تقسیم کرده است: حکومت مانرشی، نوعی حکومت سلطنتی است که پادشاه آن عادل باشد. حکومت تیرانی، نوعی حکومت سلطنتی است که پادشاه آن مستبد است. حکومت اریستوکراسی، همان حاکمیت اشراف است، اشراف نجیب. حکومت الیگارشی، همان نوع فاسد حکومت اریستوکراسی است، یعنی اشراف فاسد. حکومت پلیتی که مرادف حکومت دموکراسی است و در آن طبقه متوسط شریف و عادل حکومت می‎کند. حکومت دموکراسی. ارسطو این نوع حکومت را حاکمیت طبقه متوسط پست و فقیر می‎داند. (تاریخ فلسفه سیاسی، ج 1، ص 134) د - نظریه هالیفاکس: او حکومت را به سه دسته تقسیم کرده است: سلطنت مطلقه. حکومت کامنولت (این حکومت طرفدار آزادیهای نامحدود است). سلطنت مرکب؛ سلطنت مرکب ترکیبی است از سلطنت مطلقه و کامنولت. (تاریخ فلسفه سیاسی، ج 2، ص 651) ه - نظریه ژان ژاک روسو، او چهار نوع حکومت قائل است: حکومت مانرشی یا حکومت سلطنتی. به عقیده روسو اگر حکومت به دست یک زمامدار داده شود و سایر مأمورین قدرت را از آن او بدانند، رژیم مزبور مانرشی است. حکومت اریستوکراسی. یعنی اینکه اراده عمومی (قدرت مطلقه) قوه مجریه را به دست عده قلیلی بسپارد. حکومت دموکراسی، اراده عمومی (قدرت حاکمه) حاکمیت را به همه بسپارد. حکومت مرکب. روسو هیچ حکومتی را خالص نمی داند، بلکه بسیاری از آنها را ترکیبی از عناوین سه گانه فوق می‎داند. (تاریخ فلسفه سیاسی، ج 2، ص 773.)

ناوبری کتاب