و فجور او میشود، بدون اینکه کوچکترین مسؤولیتی نسبت به مسائل اساسی کشور بر دوش او باشد. واضح است که این نوع حکومت نیز فاسد و مخالف عقل سلیم و فطرت است؛ زیرا هیچ گونه وجه صحیحی بر این حق ناروا و وراثت مستمر بدون اینکه از جانب خداوند متعال به این مقام منصوب یا از جانب مردم برای این مسؤولیت انتخاب شده باشد وجود ندارد.
علاوه بر اینکه طبق رسم و عادت پادشاهان برای عیش و نوش خود مخارج سنگینی را به بار میآورد، بدون اینکه مسؤولیت مستقیمی در جهت مصالح جامعه به عهده گرفته باشد.
ج - حکومت اشرافی (اریستوکراسی)
حکومتی است که در آن یک شخص یا جمعیت به خاطر برتری نژادی یا مالی بر دیگران حکومت کند، همانند آنچه در عشایر و قبایل مخصوصا قبایل و عشایر بدوی و بادیه نشین رواج دارد. واضح است که اختلافات و برتری نژادی و اقتصادی از نظر عقل و فطرت ملاک حاکمیت نیست.
د - حکومت انتخابی نخبگان
اساس این نوع حکومت بر انتخاب است، ولی نه انتخاب همه مردم، بلکه انتخاب دسته خاصی به عنوان اهل "حل و عقد" یا "نخبگان" که بر اساس اعتقادات خویش، دور از چشم مردم شخص خاصی را برای حکومت انتخاب میکنند؛ نظیر رهبر مذهبی در کلیسای روم که "اسقفها" رهبر مذهبی خویش "پاپ" را انتخاب میکنند.
ه - حکومت حزبی
در این حکومت، گروهی که معتقد به تفکر و ایدئولوژی خاصی هستند فردی را که سمبل و مظهر آن ایدئولوژی و تفکر است از میان خود برمی گزینند تا جامعه را براساس اعتقادات حزب و گروه اداره نماید. حکومت سوسیالیستی شوروی و اقمارش را میتوان از این قبیل حکومت ها شمرد که در آن حزب کمونیست شخصی را برای اجرای سیاست ها و تفکرات مارکسیستی به ویژه در زمینه مسائل اقتصادی به عنوان رهبر انتخاب میکند.
و - حکومت دموکراسی
حکومتی است که در آن حاکم در یک انتخابات آزاد براساس رأی مردم انتخاب میشود. و اصطلاحا به چنین حکومتی حکومت مردم بر مردم اطلاق میشود. در این حکومت منشاء اصلی تصمیم گیری مردم هستند که با انتخاب خود، حاکم را مشخص میکنند؛ و حاکم منتخب، نیازمندی های مردم را - هرچه باشد- برطرف و مشکلات آنان را حل و فصل مینماید. این نوع حکومت را بعضی از اندیشمندان به خاطر اینکه از مردم شروع شده و نتیجه آن به مردم بازگشت میکند، به صلاح و مصلحت جامعه نزدیکتر دانسته و منطبق با فطرت انسان یافته اند و گفته اند: "بهترین نوع حکومت است."