صفحه ۹۲

یا به آنان مهربانی کرده و از وضعیت رقت باری که دارند به صلاح و بهروزی درآورند، که چگونگی و کیفیت آن به اهداف و نیتهای حاکمان هر دولت بازگشت می‎کند.

برخی دیگر معتقدند: ضرورت زندگی جمعی و تشکیل خانواده برای انسانها از اموری است که همواره با ساختار و سرشت بشر سازگار است، همیشه کانون خانواده بوده که به عنوان سنگ بنا و اولین خشت هر جامعه محسوب می‎شده و با قرار گرفتن واحدهایی از آن در کنار یکدیگر عشیره، و از عشیره ها قبیله، و از قبیله ها شهرها و مدنیت ها به وجود آمده است. آنگاه با ارتباط شهرها و مدنیت ها با یکدیگر و پیروی از یک مرکز حکمرانی و پادشاه و حاکم واحد، دولتها و مدنیت های واحد به وجود آمده اند. براساس این دیدگاه، دولت و حکومت را می‎توان ثمره و نتیجه حرکت تدریجی تاریخی بر پایه نیاز طبیعی افراد به زندگی جمعی به حساب آورد.

عده ای دیگر نیز می‎گویند: انسانها از همان ابتدا براساس فطرت و غرایز خود زندگی کرده و با آزادی کامل به بهره برداری از امکانات زندگی و اشباع غرایز خود می‎پرداختند، اما بتدریج در اثر برخورد مصالح و منافع با یکدیگر و محدودشدن آزادیها با آزادی افسار گسیخته دیگران درگیریها و به هم ریختگی هایی به وجود آمد که اساس زندگی جمعی را روز به روز هرچه بیشتر تهدید می‎نمود، بدین جهت بزرگان هر قوم و عقلای هر جامعه برای بهبود زندگی اجتماعی قوانین و مقرراتی را وضع کرده و برای اجرای آن و حفظ حقوق مردم، از بین خود افرادی را به عنوان قاضی و حاکم و ارکان دولت انتخاب نمودند، و بدین گونه بود که دولتها و حکومتها برپا گردید.

طبق این نظریه در واقع پدیده حکومت، یک نوع قرارداد و تعهد اجتماعی است که بین مردم و حاکمان آنها بر اساس رضایت و اختیار طرفین برقرار شده است، و نظریه های دیگری در این باره که فعلا ما درصدد نقل و نقد و بررسی و مقایسه آنها با یکدیگر - پس از آنکه اصل ضرورت وجود دولت و حکومت مشخص گردید - نیستیم. و در آینده نیز روشن خواهیم نمود که حکومت در بافت نظام اسلام تنیده شده است و پیامبراکرم (ص) طبق فرمان خداوند تبارک و تعالی در مدینه اساس حکومت اسلامی را پی ریزی نمود و مسلمانان صدر اسلام با وی براساس ایمان به خداوند و قبول پیامبری و ریاست وی بر خویش، و پیروی از هرچه از جانب خداوند آورده که از آن جمله مقررات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بود، بیعت کردند و پیوند یاری و اطاعت با وی بستند؛ که اجمالا این مطالب بر کسی که پژوهش مختصری در فقه اسلامی داشته باشد پوشیده نیست.

به اعتقاد ما خداوند تبارک و تعالی از ابتدای خلقت انسان، جامعه را هیچ گاه بدون پیامبر و هدایتگر نگذاشته؛ و طبق اعتقادات ما اولین انسان یعنی حضرت آدم اولین پیامبر نیز بود. بر این اساس شاید بتوان گفت: حکومت و مقررات و برنامه های آن از همان زمانهای کهن، در عین بساطت و سادگی جزو برنامه های پیامبران بوده که از گفتار پیامبران الهی الهام گرفته و از ناحیه وحی، متناسب با نیازهای طبیعی و ذاتی انسانها به جامعه القا شده است.

پس بر این اساس منشاء دولت و حکومت در ابتدای امر براساس دستور و وحی خداوند بوده، گرچه در زمانهای بعد با حاکمیتهای غاصبانه و تسلط یاغیان و ستمگران، از مسیر اصلی خود منحرف شده و قوه و قدرت حکومت بر ضد مصالح

ناوبری کتاب