صفحه ۹۱

تشکیلات دارند، و این گونه امور از مواردی نیست که منحصر به عصر و زمان خاص و یا شهر و کشور بخصوصی باشد.

پس آنچه از اصم ابوبکر اصم یکی از علما و متکلمین سنت است که در یک جامعه مترقی وجود دولت و حکومت را لغو می‎پندارد. نقل شده که "اگر مردم در جامعه به انصاف رفتار نمایند و به یکدیگر ظلم روا ندارند نیازی به حکومت نیست"شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ذیل خطبه 40، جلد 2، ص 308. و یا آنچه مارکس مدعی آن است که "با از بین رفتن اختلاف طبقاتی و ایجاد جامعه پیشرفته (کمون) نیازی به حکومت نیست"، ادعایی بیش نیست و فسادش روشن و آشکار است. و اما آنچه در کشورهای اسلامی عموما مشاهده می‎شود که مردم از حکومت و دولت پرهیز داشته و حتی از نام آن هم احساس نفرت می‎کنند، بدان جهت است که در طول قرنهای متمادی عموما مردم گرفتار حکومتهای مستبد و ستمگر و یا نالایق بی بصیرت و کفایت، و عمال دست نشانده آنان بوده اند که عملا در نتیجه کردار ناشایست آنان سیمای نفرت انگیزی از سیاست و حکومت در ذهنها ترسیم شده است؛ وگرنه حکومت صالح لایق که حافظ حقوق امت، یار و یاور مردم و مدافع منافع و مصالح جامعه باشد، از اموری است که هر طبع سالم آن را پذیرفته و هر عقل سلیم بر ضرورت آن گواهی می‎دهد. ضرورت وجود دولت و حکومت برای جامعه تا جایی است که حتی در شرایط اضطرار، حکومت ستمگر جائر با همه پلیدی ها و زشتی هایی که دارد، از بی حکومتی و فتنه و هرج و مرج بهتر است؛ چنانکه امیرالمؤمنین (ع) در همین باره می‎فرمایند:

"والی ستمگر کینه توز، از فتنه و هرج و مرج مداوم بهتر است."وال ظلوم غشوم، خیر من فتنة تدوم (حکومت راندن شخص ستمگر - زهرج و مرج و فتنه هست بهتر) غرر و درر آمدی ‏236/6 کلام شماره 10109. و نیز در رد کلام خوارج که مدعی نفی حکومت بودند می‎فرماید:

"اینان (خوارج) می‎گویند که امارت فقط برای خداست. و حال آنکه مردم مجبورند امیر و خلیفه ای داشته باشند، نیکوکار باشد یا بدکار، که در دوران حکومت او شخص مؤمن اعمال خود را انجام دهد و کافر هم به بهره های دنیایی خود برسد."قال (ع) فی رد کلام الخوارج: "هؤلاء یقولون: لاامرة الا لله و انه لابد للناس من امیر بر او فاجر یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر." نهج البلاغه، خطبه 40، فیض 125/، لح 82/.

در این کلمات، امام (ع) نمی خواهد بر خلافت و حکومت خلفای جور صحه بگذارد و به آنها مشروعیت ببخشد، بلکه درصدد است از نظر عقلا تقدم حکومت جائر بر هرج و مرج را بیان دارد.

2 - حکومت و دولت و چگونگی پیدایش آن اما درباره اینکه دولت و حکومت در قبایل و ملتها چگونه ایجاد شده و یا اصولا حکومت چرا و چگونه ایجاد می‎شود، از دیدگاههای مختلف نظریه های متفاوتی ابراز شده که به پاره ای از آنها اشاره می‎کنیم:

برخی گفته اند: دولتها نظامهایی اجتماعی هستند که افراد قوی و یا فرقه و دسته های پیروز، برای به نظام کشیدن افراد ضعیف و مستضعف و افراد متوسط جامعه ایجاد نموده اند، تا از این رهگذر یا آنان را به بردگی کشانده و استثمار کنند و

ناوبری کتاب