میدهند؛ که این کار دارای محسنات و برکات فراوانی است. و این شیوه را از همان اوان طلبگی تا این دوره که عصر فقاهت و مرجعیت ایشان است ادامه داده اند. چنانچه در مقدمه همین کتاب (مبانی فقهی حکومت اسلامی) در این باره میفرمایند:
3 - بررسی همه جانبه مطلب: روش دیگر ایشان در بحث همان گونه که شیوه هر تلاشگر مجتهدی است، بر این است که قبل از هر پیشداوری مسأله را مطرح میکنند، سپس آیات و روایات مربوط به آن را به صورت کامل میآورند و به بحث و بررسی و جرح و تعدیل آن از جهت سند، لغت، مفهوم و منطوق میپردازند، آنگاه اگر آیه و روایت و یا اصل و قاعده ای معارض آن باشد مطرح میکنند و به رد و ایراد آن میپردازند. بعد از آن مؤیدات را مطرح ساخته و سپس فتاوای فقها و نظر علما و حتی دیدگاههای مذاهب مختلف را در مورد مسأله مطرح مینمایند و هر کجا احتمال دهند مطلب جدیدی هست توجه میکنند و از مجموع آن نظرات صائب ترین و دقیق ترین را برمی گزینند. گاهی برای رسیدن به یک مسأله چند مقدمه اساسی را به صورت مفصل به بحث میگذارند تا نهایتا به گونه ای طبیعی و منطقی نتیجه مطلوب به دست آید. چنانکه در مجموعه مباحث این کتاب برای اثبات ولایت فقیه این راه را پیموده اند.
4 - طرح مسائل به گونه ای تطبیقی: استاد به پیروی از شیوه مرحوم علامه در تذکرة الفقها، شهید در مسالک، شیخ طوسی در خلاف و استاد بزرگوار خویش مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در تمام مباحث فقهی خود در هر بحث معمولا نقطه نظرها و فتاوای رؤسای مذاهب و علمای برجسته اهل سنت را به صورت تطبیقی نقل نموده و به بحث و مذاکره در اطراف مبانی و طرق استدلالی آن میپردازند و در همین رابطه به کتب فقهی مرحوم شیخ طوسی و مرحوم علامه حلی که به صورت فقه تطبیقی تألیف شده اهتمام خاصی ابراز میدارند.
5 - توجه به رجال احادیث: معظم له با توجه به اینکه مهارت فوق العاده ای در طبقات رجال حدیث به ویژه رجال حدیث شیعه دارند، در مقام استنباط احکام از اخبار و روایات، به طبقات رجال توجه دقیق و ویژه ای مبذول داشته و از این طریق به صحت و یا ضعف متن حدیث مأثور میرسند.