صفحه ۴۰

ممکن است صورت بگیرد.

3 - ممکن است عده ای از عقلا و مردم توسط رییس قابل اصلاح باشند و عده ای دیگر توسط شخص دیگری [و این موجب اختلاف در جامعه و بین مردم می‎باشد].

4 - ممکن است منکرین ضرورت دولت و ریاست چنین عقیده ای داشته باشند که اساسا حصول صلاح در جامعه نیازی به وجود حکومت و رییس ندارد و سخن اینان به عنوان برخی از عقلا قابل تعمق است."الکافی فی الفقه / 85، سابق.

ابوالصلاح بعد از نقل ادله چهارگانه منکرین ضرورت حکومت و ریاست، هرچه ار مورد یاد شده را به نقد و بررسی نشسته و با منطق آنها را مردود می‎سازد و چنین ادامه سخن می‎دهد:

"اما در مورد دلیل اول آنان باید گفت: آن یک امر ملموس و مشهود است و همه عقلا نسبت به آن آگاهی دارند و می‎دانند که وجود رییس در جامعه چه اندازه موجب اصلاح امور و نابودی مفسدین فی الارض و یا ترس و وحشت آنان می‎گردد؛ به گونه ای که اگر سرزمینی خالی از حکومت و رییس باشد، هرگز نمی توان اصلاح شدن آن را در وهم آورد. دلیل دوم آنها نیز نمی تواند مانع از اعتقاد به وجوب انعقاد ریاست در جامعه شود؛ برای این که ریاست در انجام واجبات و پرهیز از زشتی ها، لطف و ضروری است و تکلیف همواره ثابت است. بنابراین اگر قبیح و زشتی هم در کنار انجام واجبات صورت بگیرد، مانع از آن نیست که بگوییم امامت و ریاست در جامعه لازم و لطف است. مثال آن مانند مسأله ثواب و عقاب است، لطف بودن ثواب و عقاب برای همگان معلوم است، در حالی که مردم جهان که ثواب و عقاب برای آنان است مرتکب برخی قبایح و زشتی ها می‎شوند. علاوه بر این که اگر با وجود ریاست و دولت در بین مردم قبایح و فسادهایی واقع می‎شود، در صورت عدم وجود آن، چند برابر آن قبایح و فسادها واقع خواهد شد، و این مسأله روشنی است که هر آدم عاقلی آن را می‎فهمد. بنابراین هر چیزی که برطرف شدن یک کار قبیح و زشت را نتیجه بدهد، یا آن را دور سازد، لطف واجب است در حکمت خداوند، مانند وجوب آن چیزی که رفع سایر قباح را نتیجه می‎دهد، و اهل عدل در این مسأله نزاعی ندارند. اما دلیل سوم منکرین ضرورت ریاست و دولت در جامعه، آن هم وارد نیست. برای اینکه اصلاح آنان منوط و مشروط به وجوب دولت و رییس است، پس اصل لزوم حکومت ثابت است، فقط در نحوه و رییس خاص آن اختلاف نظر است [و ما نیز در اینجا فقط درصدد اثبات لزوم و وجود اصل ریاست و نظام دولت در بین مردم هستیم و نه بیشتر از این ]. و اما دلیل چهارم که ممکن است عده ای از عقلا صلاح خود را در عدم وجود دولت و رییس بدانند، آن نیز باطل است. برای این که با توجه به دلایلی

ناوبری کتاب