جهاد و مبارزه باشد و تخلف از آن جایز نیست، و طبق مذهب ما این مطلب صحیح و درستی است.
به هر حال این روایت منافاتی با ادله جهاد و امر به معروف و نهی از منکر به مفهوم وسیع و گسترده آن ندارد و نمی توان برای سکوت در عصر غیبت به آن استناد نمود.
این هفده روایتی بود که مرحوم صاحب وسائل در باب 13 کتاب جهاد "وسائل الشیعه" گردآوری نموده و چه بسا اهل سکوت و سکون در عصر غیبت به آن تمسک و استناد مینمایند، که ما در اینجا به توضیح مراد و منظور این روایات پرداختیم و روشن گردید که بیشتر آنها از جهت سند مخدوش و احتمالا برخی از آنها ساخته و پرداخته ایادی خلفای جور و جیره خواران آنهاست که بدین وسیله درصدد بوده اند سادات علوی و شیعیان را از قیام و شورش علیه خود باز دارند.
نظیر این روایات، روایتهای دیگری نیز در باب 12 ابواب جهاد کتاب مستدرک الوسائل گردآوری شده که پاسخ آنها نیز از آنچه گفته شد مشخص گردید. پس به آنچه گفته شد مراجعه نموده و در آن تدبر و تأمل فرما.
خلاصه کلام و نتیجه
از آنچه تاکنون گفته شد چنین میتوان نتیجه گیری کرد که جهاد چنانکه بزرگان فقه فرموده اند بر دو قسمت است: جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی.
جهاد ابتدایی به طور قطع مشروط به اذن و اجازه امام است؛ اگر چه ما گفتیم به احتمال قوی منحصر به امام معصوم نیست و ولی فقیه جامع الشرایط را نیز شامل میشود، و بلکه گفتیم احتمالا وجود امام شرط وجود است نه شرط وجوب.
و جهاد دفاعی مشروط به اذن و اجازه امام نیست، بلکه بر وجوب و ضرورت آن به صورت مطلق کتاب و سنت و عقل گواهی میدهد، و گفتیم دفاع لازم است بر موازین عقل منطبق باشد، بدین صورت که مقدمات و اسباب آن فراهم گردد؛ و در شرایطی که ضرورت دارد مسلمانان از بیضه و کیان اسلام و شؤون مسلمین و کشورهایشان در مقابل هجوم دشمنان دفاع کنند، ناگزیر باید مسلح شده و آموزشهای نظامی را فرا بگیرند، و تشکیل و انسجام خود را هرچه استوارتر کنند؛ به همین جهت برای جلوگیری از هرج و مرج و نظم هرچه بیشتر امور خواه ناخواه نیازمند به امیر و فرمانده با کفایت و صلاحیت هستند که میتوان نام او را امام گذاشت، که در این صورت برخلاف آنچه در جهاد ابتدایی فرموده اند امامت شرط وجود است نه شرط وجوب.