بحث شده توسط حلبی در کتاب الکافی است.همان.
با توجه به اینکه در اینجا مجال پرداختن به آرای حلبی در همه زمینه های یاد شده نیست، فقط به ذکر دیدگاه او راجع به لزوم اصل ریاست و حکومت در جامعه میپردازیم.
ابوالصلاح حلبی برخلاف تمام فقهای پیش از خود در مورد فقه حکومتی اسلام بحث از "لزوم و عدم لزوم دولت در جامعه" را اساسی تر از همه چیز دانسته و در کتاب خود "الکافی" ضمن بحث "امامت" آن را به بحث و بررسی گذاشته است. ابوالصلاح نخست ضرورت و لزوم اصل امارت، ریاست و دولت را در میان مردم ثابت کرده، و بعد از آن رهبری "امام معصوم" را ثابت میکند. او تصریح میکند که هر نوع حکومت و امامت دیگری نیز به هر حال در نهایت باید به نظارت و اذن معصوم منتهی گردد، و طبیعی است که حکومت فقها در عصر غیبت صاحب الامر(عج) حکومتی است که تحت نظر مستقیم معصوم نیست، لکن در نهایت منتهی به اذن معصوم و شیوه حکومتی او میگردد؛ و لذا فقها به عنوان "نایب الامام" مأذون به اعمال ولایت و اجرای حدود و...هستند. باید گفت: ابوالصلاح نخستین فقیه شیعی است که راجع به مسأله دولت و ریاست مردم با این شیوه به بحث نشسته و کلیات یک فلسفه سیاسی اسلامی را ارائه داده است. از آنجا که سخن او در این زمینه بسیار مفصل است، از ترجمه و نقل همه آن چشم پوشیده و بخش کوچکی را درباره لزوم و عدم لزوم دولت در جامعه در اینجا نقل میکنیم، تا از این طریق روند تحولات فقه حکومتی اسلام معلوم گردد:
بنابراین وقتی که تأثیر مثبت ریاست و حکومت در جامعه ثابت شد، لطف بودن آن نیز ثابت و لزوم آن محقق میگردد.کسانی که مخالف وجود اصل ریاست و دولت در جامعه هستند، بیش از چهار مورد ذیل، دلیل دیگری بر انکار آن ندارند، و آن چهار دلیلشان نیز از این قرار است:
1 - ممکن است در این مسأله که ریاست و حکومت دارای اثر اصلاحی در جامعه است و اگر حکومت نباشد فساد جامعه را میگیرد، با ما منازعه کنند و بگویند آن را قبول نداریم.
2 - در صورت وجود دولت و رؤسا در میان مردم، سوء استفاده و تباهکاری