کشف نشده و مجهول الحالی است که ظاهرا امامی مذهب و شیعه بوده است،تنقیح المقال 8/2، باب الفاء. اما به نظر ما دلیلی بر شیعه بودن او غیر از نقل همین روایت از امام (ع) که جریان نامه ابومسلم را نقل کرده نیست، و محتمل است از جاسوسان خلفای عباسی در دستگاه امام صادق (ع) بوده و در نتیجه از جهت سند سست و ضعیف است و نمی توان به آن تکیه کرد.
2 - شرایط بیان روایت
ما پیش از این گفتیم که ابومسلم در ابتدای کار از طرف ابراهیم عباسی به خراسان اعزام شد و پس از مرگ ابراهیم از مبلغین برادرش سفاح شد و سفاح با نیرو و سپاهیان وی بر مروان حمار پیروز شد و در زمان حیات سفاح همواره مورد احترام او بود، اما بعد از مرگ سفاح و انتقال سلطنت به منصور منصور نسبت به قدرت ابومسلم حسد برد و از وی بر حکومت خود ترسید و با او به دشمنی برخاست و او را تحقیر کرد و در نهایت او را به قتل رسانید.
پس شاید ابومسلم در این فاصله میخواسته است با امام صادق (ع) ارتباط برقرار کند تا بدین وسیله آن حضرت را در مقابل منصور برانگیزد و نیت او یک نیت صادقانه و خالصانه ای نبوده است و امام (ع) به قصد او آگاهی یافته و قدرت منصور و استقرار حکومت او را نیز میدانسته است. از سوی دیگر امام (ع) میداند که مقدمات قیام و انقلاب برای آن حضرت آماده نیست و با یک خبر غیبی هفت نفر از فرزندان منصور را که به خلافت میرسند برمی شمارد و کاتب منصور (فضل) نیز در مجلس حضور داشته است.
پس بر این اساس شرایط حاکم بر صدور روایت، شرایط احتیاط و تقیه بوده است نه شرایط عادی.
3 - مفهوم روایت
بر فرض صدور روایت امام (ع) در چنین شرایطی (شرایط تقیه) میفرماید: "خداوند به خاطر شتاب بندگان در کارها شتاب نخواهد کرد، همانا از جا کندن یک کوه آسانتر از کنار زدن پادشاهی است که هنوز مدت آن به پایان نرسیده است."
مراد از این جمله این نیست که خداوند دفاع از اسلام و مسلمانان را با تهیه مقدمات واجب ننموده و یا اینکه با سلاطین و پادشاهان درگیری و جنگ جایز نیست، وگرنه سخن آن حضرت (ع) تخطئه جهاد علی (ع) با معاویه و امام حسین (ع) با یزید و زید با هشام نیز هست. از سوی دیگر جهاد و مبارزه در سطح جهان با پادشاهان بسیار بوده که به پیروزی انجامیده، که از آن جمله است در همین اواخر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران.