صفحه ۳۶۶

1 - در کتاب تنقیح المقال آمده است که در نزد امام صادق (ع) سخن از سدیر رفت. حضرت فرمود: "سدیر عصیدة بکل لون تنقیح المقال ‏8/2. سدیر پیچیده شده به هر رنگی است." [یعنی موضوع ثابت در امور ندارد و هر روز رنگ عوض می‎کند].

ظاهرا مراد از این کلام این است که وی با رنگهای گوناگون گره خورده و فردی است احساسی مزاج که از جهت فکر و دقت به یک طریق واحد پابرجا نیست، و این کلام بدین معنی نیست که او ملتزم به تقیه بوده و در برخورد با هر فرقه ای به رنگ آنان در می‎آید تا خود را حفظ کند، چنانکه در تنقیح المقال از این جمله این گونه برداشت شده است؛ زیرا اگر او این گونه تقیه را رعایت می‎کرد به زندان نمی افتاد! با اینکه از امام صادق (ع) وارد شده که به زید شحام فرمود:

"ای شحام، من برای سدیر و عبدالسلام که در زندان بودند خدا را خواندم [یعنی آزادی آنها را از خدا خواستم ] پس خداوند آن دو را به من بخشید و راه آزادی آن دو را گشود."یا شحام انی طلبت الی الهی فی سدیر و عبدالسلام بن عبدالرحمان و کانا فی السجن - فوهبهما لی و خلی سبیلهما. (تنقیح المقال ‏8/2)

2 - در کتاب کافی از سدیر صیرفی روایت شده که گفت: بر امام صادق (ع) وارد شده و به آن حضرت عرض کردم: به خدا سوگند نشستن برای شما روا نیست. حضرت فرمود: چرا ای سدیر؟ گفتم: به خاطر اطرافیان و پیروان و یاورانی که دارید، به خدا سوگند اگر امیرالمؤمنین به اندازه شما اطرافی و پیرو و یاور داشت قبایل تیم وعدی [ قبیله ابوبکر و عمر] در خلافت وی طمع نمی ورزیدند.

حضرت فرمود: تعداد آنان چه اندازه می‎تواند باشد؟ گفتم: صدهزار. حضرت فرمود: صدهزار؟ گفتم: بلی، و بلکه دویست هزار. حضرت فرمود: دویست هزار؟ گفتم: بلی، و بلکه نصف دنیا.

حضرت ساکت شد و پس از لحظه ای فرمود: آیا می‎توانی همراه ما به (ینبع) (محلی در نزدیکی مدینه) بیایی ؟ عرض کردم: بلی. حضرت دستور فرمود الاغ و استری را زین کردند، من سبقت گرفته و بر الاغ سوار شدم، حضرت فرمود: ای سدیر، آیا می‎شود الاغ را به من بدهی ؟ عرض کردم: استر زیباتر و قویتر است. حضرت فرمود: اما الاغ برای من راحت تر است. پس من از الاغ پیاده شدم و سوار استر شدم و آن حضرت بر الاغ سوار گردید و به اتفاق از شهر خارج شدیم. هنگام نماز شد، حضرت فرمود: ای سدیر، پیاده شو نماز بخوانیم، پس فرمود: نه این زمین

ناوبری کتاب