صفحه ۳۵۸

کتابهای رجال نامی چه به مدح یا مذمت نیامده است، مگر اینکه گفته شود: چون اصحاب ما صحیفه سجادیه را توسط او و به نام او قبول نموده اند، همین کار عملا دلیل بر توثیق و تأیید متوکل بن هارون باشد. که البته چنین تأییدی جای تأمل است.

از سوی دیگر در سند روایت "ابوالمفضل محمد بن عبدالله بن مطلب شیبانی" آمده است که شخصیت او نیز از نظر علمای رجال مورد اختلاف است.

نجاشی می‎نویسد: "من مشاهده نموده ام که بزرگان اصحاب ما درباره وی چشم فرو می‎نهند و او را ضعیف می‎شمرند، آنگاه تألیف کتابهایی از جمله کتاب (فضایل عباس بن عبدالمطلب) را به وی منسوب می‎داند."رجال نجاشی 281/ (چاپ دیگر / 396). و نفس تألیف همین کتاب در قدح روایت او کافی است؛ زیرا بیانگر این است که وی در جهت مصالح و سیاستهای بنی العباس حرکت می‎کرده.[ که به تألیف کتاب فضایل عباس، سرسلسله خاندان بنی العباس مبادرت نموده است ].

ابن غضائری می‎نویسد: "محمد بن عبدالله بن مطلب شیبانی، ابوالمفضل شخصی است که از خود حدیث می‎ساخته و کارهای منکر و خلاف بسیاری مرتکب می‎شده است."تنقیح المقال 3 / 146.

خلاصه کلام اینکه سند این روایت چندان صاف و مورد اعتماد نیست.

متن روایت: خلاصه این روایت چنان که در مقدمه کتاب صحیفه سجادیه آمده مقدمه صحیفه سجادیه، شرح فیض الاسلام، تلخیص شده از صفحه 9 تا 23. این گونه است:

"متوکل بن هارون (یکی از اصحاب امام صادق (ع" نقل می‎کند که یحیی فرزند زید بن علی را (پس از شهادت پدرش) در راه خراسان ملاقات کردم، فرمود: از کجا می‎آیی ؟ گفتم: از حج. احوال کسان و عموزادگان و بستگان خویش خصوصا امام جعفرصادق (ع) را پرسید. [ او را از احوال (امام صادق (ع" و اندوه حضرتش برای شهادت زید آگاه ساختند. یحیی فرمود: عمویم محمد بن علی (امام باقر(ع" پدرم را به درگیر نشدن با بنی امیه پند و اندرز داد و او را آگاه نمود که اگر قیام کند پایان کارش به کجا می‎انجامد].

سپس یحیی سؤال کرد: آیا از پسرعمویم درباره من چیزی نشنیدی ؟ عرض کردم: بلی، فرمود: چه شنیدی ؟ عرض کردم: دوست ندارم آنچه را شنیده ام رو به

ناوبری کتاب