توضیح روایت
این روایت چنانکه ملاحظه میفرمایید مرفوعه است (یعنی در زنجیره سند نام برخی افراد نیامده است) و از جهت سند دارای اعتبار نیست، مگر اینکه گفته شود: سلسله سند تا حماد بن عیسی صحیح است و حماد از اصحاب اجماع است [که روایتهای مرسل او حکم مسند را دارد و بدین وسیله ضعف سند آن جبران میشود].
از سوی دیگر این معنی به ذهن متبادر است که این گونه روایتها ساخته و پرداخته دست نشاندگان بنی امیه و بنی عباس باشد تا سادات علوی را از فکر قیام در مقابل جنایات خود باز دارند. علاوه بر اینکه ظاهرا این روایت در مقام بیان حکم شرعی و اینکه قیام در مقابل باطل جایز است یا نه نیست، بلکه این یک خبر غیبی است از آن حضرت، و مفاد آن این است که از ما اهل بیت کسی که قبل از قیام قائم (عج) خروج کند در نهایت پیروز نخواهد شد، اگرچه آثار مهمی بر قیام وی مترتب گردد، و اگر غرض آن حضرت (ع) تخطئه هرگونه قیام قبل از خروج قائم (عج) باشد به گونه ای قیام پدرش امام حسین (ع) نیز مورد تخطئه قرار خواهد گرفت.
علاوه بر این بر فرض که مراد از این روایت، اعلان یک خبر غیبی باشد نه بیان حکم شرعی برای این گونه قیامها، کلیت آن به واسطه خروج برخی از سادات علوی در یمن یا برخی بلاد ایران یا خروج فاطمیین در آفریقا و پیروزی و تشکیل حکومت آنان نقض نمی گردد؛ چرا که اولا قیام و حکومت آنان محدود و منطقه ای بود و شامل همه بلاد و کشورهای اسلامی نمی شد، و ثانیا در نسب خلفای فاطمیین چه بسا شک وجود دارد که از علویین باشد.
سیوطی در ابتدای کتاب خویش تاریخ الخلفاء از ابن خلکان نقل میکند که اکثر دانشمندان علم انساب "مهدی عبیدالله" جد خلفای مصر را [ در اینکه علوی باشد] مورد تردید قرار داده اند.تاریخ الخلفاء/ 3. و از "ذهبی" نقل میکند: "اهل تحقیق بر این معنی اتفاق نظر دارند که عبیدالله مهدی، علوی نیست."تاریخ الخلفاء/ 3. ولی با این حال آنچه به صورت جدی احتمال داده میشود این است که برخی از تعصبات و سیاستهای باطل در القا و ابراز این کلمات نقش داشته باشد، چرا که فاطمیین با عباسیین و دست نشاندگان آنان در تضاد و تعارض بودند و آنان با ساختن و پرداختن انواع تهمتها علیه فاطمی ها تلاش در خدشه دار نمودن آنان داشتند؛ که در این باره