صفحه ۳۵۲

ضربه شمشیر بر سر مردم بکوبد و آنان را به اطاعت از خویش فرا بخواند و حال آنکه در بین مسلمانان کسی که داناتر از اوست وجود داشته باشد، شخص گمراهی است که به ناحق مدعی مقامی شده است."ان رسول الله (ص) قال: من ضرب الناس بسیفه و دعاهم الی نفسه و فی المسلمین من هو اعلم منه فهو ضال متکلف. (وسائل ‏29/11، باب 9 از ابواب جهاد عدو، حدیث 2)

از این صحیحه استفاده می‎شود که محمد بن عبدالله مردم را به اطاعت از خویش فرا می‎خواند با اینکه داناتر از او در جامعه وجود داشت.

و جان کلام اینکه چون از طرق فریقین (شیعه و سنی) از پیامبراکرم (ص) روایت شده بود که مهدی این امت ظهور خواهد نمود و "زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از آنکه لبریز از ظلم و جور شده باشد"یملاالارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما و جورا. (بحارالانوار 51، زندگانی امام قائم (عج) و التاج الجامع للاصول ‏341/5 - 344، باب 7 از کتاب الفتن) این سبب مشتبه شدن امر بر بسیاری افراد شد و باعث ادعای مهدویت نمودن بسیاری از سادات بنی هاشم گردید. و شاید خبری که از پیامبراکرم (ص) روایت شده که مهدی "نام او نام من و نام پدر او نام پدر من است"ان المهدی اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی. (التاج الجامع للاصول ‏343/5) از مجعولات برخی از پیروان محمد بن عبدالله بن حسن باشد. و این نکته ای است شایان توجه.

ولکن ابن طاووس در کتاب الاقبال چنانکه در بحار از وی نقل شده از عبدالله و دو پسرش دفاع نموده است. به همین جهت مسأله محتاج به تتبع و بحث وسیع و گسترده تری است که باید با توجه به مطالب مندرج در بحار و کتابهای دیگر مورد بررسی قرار گیرد.

آنچه از روایات به دست می‎آید این است که ائمه (ع) با اینکه برخی از شورشها و قیامهای سادات را امضا نکرده و صحیح نمی دانسته اند، اما از کشته شدن، به زندان افتادن و مورد هجوم قرار گرفتن آنها به صورت جدی متأثر و ناراحت می‎شدند و بر آنان گریه می‎کردند، به خاطر اینکه در هر صورت آنان از اهل بیت پیغمبر(ص) بوده و برخی حقوق آنان از آنان سلب شده و در بین امت ملاحظه شرافت و کرامت آنان نمی گردید.

خلاصه کلام اینکه آنچه از قسمت اول صحیحه عیص استفاده می‎شود این است که قیام و انقلابهایی که به وقوع می‎پیوندد بر دو قسم است: گاهی دعوت به نفس است که غیر حق و باطل است، و گاهی دعوت برای درهم شکستن سلطنت ستم و بازگرداندن حق به اهل حق است، که در این صورت چنین قیام و انقلابی به حق و مورد تأیید است و آنچه بر مردم واجب و لازم است ژرف اندیشی و دقت در دعوت و پیروی نمودن از حق است.

ناوبری کتاب