صفحه ۳۴۶

برایت روشن است خود دانی، وگرنه هرگز گرد کاری که نسبت به آن شک و شبهه داری مگرد و زوال حکومتی را که هنوز تغذیه آن به پایان نرسیده و رشته اش بریده نشده و سرنوشت محتومش به نهایت نرسیده انتظار مبر؛ پس اگر مدتش به پایان برسد و تغذیه اش قطع شود و سرنوشت محتومش به نهایت برسد، فاصله بین دولت حق (علی (ع" و حکومت حق (امام عصر(ع" از بین می‎رود و نظام صحیح پی درپی حاکم می‎شود و خداوند ذلت و بدبختی را برای هر مدعی امامت به باطل و پیروانش به دنبال خواهد آورد.

پناه می‎برم به خدا از پیشوایی که از جایگاه خود منحرف گردد، که در چنان شرایطی پیروان داناتر از رهبران هستند. و تو ای برادر آیا می‎خواهی شریعت قومی را زنده کنی که به آیات خدا کفر ورزیده و پیامبرش را نافرمانی کرده و بدون هدایتی از جانب خداوند هوای خویش را پیروی نموده و بدون برهان روشنی از جانب خدا و عهد و قراردادی از جانب رسولش ادعای خلافت کرده اند؟

تو را به خدا می‎سپارم ای برادر که فردا بر کناسه کوفه به دار آویخته شوی.

آنگاه از چشمانش اشک پاشید و قطرات آن از گونه اش سرازیر شد و فرمود:

تنها خدا حاکم است بین ما و بین کسی که پرده حرمت ما را درید و حق ما را از ما دریغ ورزید و سر ما را افشا نمود و ما را به غیر جدمان پیامبراکرم (ص) منسوب نمود و چیزی درباره ما گفت که ما درباره خویش نگفته بودیم."ففی الکافی: "محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن الحسین بن سعید، عن الحسین بن الجارود، عن موسی بن بکر بن داب، عمن حدثه، عن ابی جعفر(ع) ان زید بن علی بن الحسین (ع) دخل علی ابی جعفر محمد بن علی و معه کتب من اهل الکوفة، یدعونه فیها الی انفسهم و یخبرونه باجتماعهم و یأمرونه بالخروج. فقال به ابوجعفر(ع): هذه الکتب ابتداء منهم او جواب ما کتبت به الیهم و دعوتهم الیه ؟ فقال: بل ابتداء من القوم لمعرفتهم بحقنا و بقرابتنا من رسول الله (ص) و لما یجدون فی کتاب الله - عزوجل - من وجوب مودتنا و فرض طاعتنا و لما نحن فیه من الضیق والضنک و البلاء. فقال له ابوجعفر(ع) ان الطاعة مفروضة من الله - عزوجل - و سنة امضاها فی الاولین، و کذلک یجریها فی الاخرین، و الطاعة لواحد منا و المودة للجمیع، و امر الله یجری لاولیائه بحکم موصول و قضاء مفصول و حتم مقضی و قدر مقدور و اجل مسمی لوقت معلوم، فلایستخفنک الذین لایوقنون، انهم لن یغنوا عنک من الله شیئا، فلا تعجل فان الله لا یعجل لعجلة العباد، و لاتسبقن فتعجزک البلیة فتصرعک . قال: فغضب زید عند ذلک ثم قال: لیس الامام منا من جلس فی بیته وارخی ستره و ثبط عن الجهاد ولکن الامام منا من منع حوزته و جاهد فی سبیل الله حق جهاده و دفع عن رعیته و ذب عن حریمه. قال ابوجعفر(ع): هل تعرف یا اخی من نفسک شیئا مما نسبتها الیه فتجئ علیه بشاهد من کتاب الله او حجة من رسول الله (ص) او تضرب به مثلا. فان الله - عزوجل - احل حلالا و حرم حراما و فرض فرائض و ضرب امثالا و سن سننا و لم یجعل الامام القائم بامره فی شبهة فیما فرض له من الطاعة ان یسبقه بأمر قبل محله او یجاهد فیه قبل حلوله، و قد قال الله - عزوجل - فی الصید: (و لا تقتلوا الصید و انتم حرم) افقتل الصید اعظم ام قتل النفس التی حرم الله ؟ و جعل لکل شئ محلا و قال الله - عزوجل -: (و اذا حللتم فاصطادوا) و قال - عزوجل -: (لا تحلوا شعائر الله و لا الشهر الحرام) فجعل الشهور عدة معلومة، فجعل منها اربعة حرما، و قال: (فسیحوا فی الارض اربعة اشهر و اعلموا انکم غیر معجزی الله)ثم قال - تبارک و تعالی -: (فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم) فجعل لذلک محلا، و قال: (و لاتعزموا عقدة النکاح حتی یبلغ الکتاب اجله) فجعل لکل شئ اجلا و لکل اجل کتابا. فان کنت علی بینة من ربک و یقین من امرک و تبیان من شأنک فشأنک "و الا فلا ترومن امرا انت منه فی شک و شبهة و لاتتعاط زوال ملک لم ینقض اکله و لم ینقطع مداه و لم یبلغ الکتاب اجله، فلوقد بلغ مداه و انقطع اکله و بلغ الکتاب اجله لانقطع الفصل و تتابع النظام و لا عقب الله فی التابع و المتبوع الذل و الصغار، اعوذ بالله من امام ضل عن وقته، فکان التابع فیه اعلم من المتبوع. اترید یا اخی ان تحیی ملة قوم قد کفروا بآیات الله و عصوا رسوله و اتبعوا اهواءهم بغیر هدی من الله و ادعوا الخلافة بلا برهان من الله ولا عهد من رسوله ؟! اعیذک بالله یا اخی ان تکون غدا المصلوب بالکناسة . ثم ارفضت عیناه و سالت دموعه ثم قال: الله بیننا و بین من هتک سترنا و جحدنا حقنا و افشی سرنا و نسبنا الی غیر جدنا و قال فینا ما لم نقله فی انفسنا." (کافی ‏356/1، کتاب الحجة، حدیث 16).

ناوبری کتاب