صفحه ۳۳۸

کردم: اگر دچار شک بودم آنان را نمی کشتم. فضیل گفت: از آن حضرت شنیدم که می‎فرمود: خدا مرا در ریختن این خونها شریک بگرداند، به خدا سوگند عموی من و اصحاب او شهید از دنیا رفتند، همان گونه که علی بن ابی طالب و اصحاب او شهید از این دنیا رفتند."یا فضیل، شهدت مع عمی قتال اهل الشام ؟ قلت: نعم، قال: فکم قتلت ؟ قلت: ستة، قال: فلعلک شاک فی دمائهم ؟ قال: فقلت: لو کنت شاکا ماقتلتهم، قال: فسمعته و هو یقول: اشرکنی الله فی تلک الدماء، مضی والله زید عمی و اصحابه شهداء مثل ما مضی علیه علی بن ابی طالب و اصحابه. (بحارالانوار ‏171/46، تاریخ علی بن الحسین (ع)، باب 11، حدیث 20)

و در حدیث دیگر از امام باقر(ع) از پدرانش روایت شده که فرمود:

"پیامبرخدا(ص) به حسین (ع) فرمود: ای حسین از صلب تو مردی به وجود خواهد آمد که زید نامیده می‎شود، او و اصحابش روز قیامت با گامهای خود از گردنهای مردم معمولی می‎گذرند، در حالی که برق نور پیشانی آنان چشمهای مردم را می‎رباید، و بدون حساب وارد بهشت می‎شوند.عن الباقر(ع) عن آبائه قال: قال رسول الله (ص) للحسین (ع): یا حسین، یخرج من صلبک رجل یقال له زید، یتخطی هو و اصحابه یوم القیامة رقاب الناس، غرا محجلین یدخلون الجنة بلاحساب. (عیون اخبار الرضا‏249/1، باب 25، حدیث 2؛ و بحارالانوار ‏170/46، باب 11، حدیث 19)"

و در خبر ابن سیابه آمده است که گفت:

"ابوعبدالله جعفر بن محمد - امام صادق (ع) - هزار دینار به من داد و من را مأمور کرد تا آن را در میان بازماندگان کسانی که در جریان قیام زید آسیب دیده اند تقسیم کنم، من دینارها را تقسیم کردم، به عبدالله بن زبیر برادر فضل رسان فقط چهار دینار رسید."فی خبر ابن سیابة قال: دفع الی ابوعبدالله الصادق جعفر بن محمد الف دینار و امرنی ان قسمها فی عیال من اصیب مع زید بن علی، فقسمتها فاصاب عبدالله بن زبیر اخا فضیل الرسان اربعة دنانیر. (بحارالانوار ‏170/46، باب 11 حدیث 18)

و روایتهای دیگری از این قبیل که بر فضیلت زید و تأیید قیام وی دلالت دارد.

اظهارنظر مرحوم شیخ صدوق درباره زید بن علی (ره)

مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا بابی را درباره شأن و مقام و منزلت زید بن علی گشوده و در آن روایاتی را گردآوری نموده که از جمله آنها این روایت است:

هنگامی که زید بن موسی بن جعفر [زیدالنار] زیدالنار برادر امام رضا، فرزند امام موسی بن جعفر(ع) است که در سال 199 هجری قمری در شهر بصره قیام کرد و خانه های بنی العباس را آتش زد و تعداد زیادی از آنان را کشت و چون وسیله پیشرفت او آتش زدن خانه ها بود به "زیدالنار" لقب یافت. هنگامی که او را دستگیر کرده و به نزد مأمون آوردند مأمون به او گفت:تو به بصره حمله کردی با اینکه دشمنان ما یعنی بنی امیه نیز در بصره زندگی می‎کردند چرا ابتدا خانه های آنها را خراب نکردی و آنان را نکشتی، ولی خانه های پسرعموهای خودت را به آتش کشیدی ؟ زید به شوخی گفت: ای امیرالمؤمنین، از هر جهت اشتباه کردم، اگر این دفعه بازگشتم ابتدا از خانه های بنی امیه شروع خواهم کرد! مأمون خندید و به خاطر منت نهادن بر حضرت امام رضا(ع) او را بخشید. زید بعدا وارد دستگاه بنی العباس شد و از اطرافیان آنها گردید. عیون اخبار الرضا (جلد 2، ص 232) نیز روایتی نقل می‎کند که روزی امام رضا(ع) به زید گفت: خیال نکن که تو فرزند حضرت زهرا هستی و هر کاری دلت خواست می‎توانی انجام دهی و خداوند تو را می‎بخشد! این طور نیست، کسی که می‎خواهد اهل نجات باشد باید کارهایش براساس دستورات اسلام باشد. پدرت موسی بن جعفر مطیع خدا بود. روزها را روزه می‎گرفت و شبها را با عبادت به صبح می‎آورد، و اگر بنا باشد که تو با این اعمالت با او برابر باشی لابد در پیشگاه خداوند تو از او عزیزتر هستی ! جدت علی بن الحسین (ع) فرمود: برای نیکان ما در نزد خداوند دو اجر است و برای گناهکاران ما دو برابر عذاب. آنگاه این آیه را تلاوت کرد (قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح) را که در بصره خروج نموده و

ناوبری کتاب