حسین (ع) مانع از قیام آن حضرت پس از اظهار آمادگی مردم کوفه و فرستادن پیک و نامه ها در جهت یاری آن حضرت و خبر دادن حضرت مسلم به آماده بودن نیروها و امکانات برای دفاع از آن حضرت نگردید؛ و در صورتی که آن حضرت (ع) درخواست آن همه دعوت کننده و اعلام آمادگی آنان را بی پاسخ میگذاشت، در برابر احتجاج مردم دعوت کننده پاسخی نداشت.
خلاصه کلام اینکه علم به شهادت به وسیله اخبار غیبی موجب اسقاط تکلیف بعد از تحقق شرایط و اسباب آن نمی گردد؛ چرا که شاید سپاهیان وی پیروز شوند و اسلام غلبه یابد اگر چه خداوند در این میان فیض شهادت را هم نصیب وی کند. اصولا در مبارزه و جهاد آنچه مهم است پیروزی اسلام و حق و به انجام رسیدن هدف است، نه پیروزی شخص و غلبه؛ و چه بسا شهادت نیز در پیروزی و گسترش اسلام مؤثر واقع شود، چنانکه نظیر آن در بسیاری از انقلابها مشاهده میگردد.
در هر صورت قیام زید بن علی از سنخ نهضت امام حسین (ع) بوده است، منتهای امر امام حسین (ع) امام به حق بود و مردم را به اطاعت از خویش دعوت میکرد اما زید مردم را به اطاعت از خویش دعوت نمی نمود بلکه به آنکه مورد رضای آل محمد(ص) است میخواند، که در این باره کسی جز امام صادق (ع) را در نظر نداشت.
در ضمن خطابه ای که از زید(ره) نقل شده این گونه آمده است:
"آیا نمی دانید که ما فرزندان پیامبر شما هستیم که اکنون مظلوم و مقهور قرار گرفته ایم، نه سهمی به ما داده شده و نه میراث ما به ما واگذار میگردد، و پیوسته خانه های ما خراب و حریمهای معنوی ما هتک حرمت میشود؟"الستم تعلمون انا ولد نبیکم المظلومون المقهورون، فلا سهم وفینا ولا تراث اعطینا و مازالت بیوتنا تهدم و حرمتنا تنتهک . (بحارالانوار 206/46، تاریخ علی بن الحسین (ع)، باب 11، حدیث 83)
در این خطابه وی سخنی از خود به میان نیاورده، بلکه از ستمهایی که بر عترت پیامبر(ص) رفته سخن میگوید.در اینجا بجاست مروری کوتاه به زندگی زید بن علی (ره) داشته باشیم: زید برادر امام محمد باقر و فرزند علی به الحسین امام سجاد(ع) است. او از شخصیت های مجاهد و بزرگوار شیعه است که به خونخواهی امام حسین (ع) جهت مبارزه با حکومت استبدادی بنی امیه علیه هشام بن عبدالملک و دست نشانده او یوسف استاندار کوفه قیام کرد. شعار زید "یا منصور امت" بود و مردم را به حاکمیت و امامت شخص مورد رضای آل محمد که منظور او امام صادق (ع) بود دعوت مینمود. قبل از شروع قیام بیش از چهل هزار نفر مرد شمشیر زن از شهرهای مختلف که پانزده هزار نفر آنها از کوفه بودند با او بیعت کردند و قرار گذاشتند که در شب چهارشنبه اول ماه صفر از شهرهای مختلف علیه حکومت بنی امیه قیام کنند. زید از طرفی تلاش میکرد که جریان قیام را از دستگاه بنی امیه مخفی نگاه دارد و از طرف دیگر میکوشید حتی الامکان شخصیتها و جریانات مختلف را علیه حکومت بنی امیه با خود همراه کند، و به همین جهت مردم را به رضای آل محمد دعوت میکرد و نام امام صادق را آشکارا نمی آورد تا هم دستگاه حاکم نسبت به امام (ع) حساس نشود و هم جریانات مختلف با او همکاری کنند. همه شرایط برای قیام زید آماده بود، اما چند روز قبل از موعد مقرر جاسوسان قضیه را کشف و به حکومت اطلاع میدهند و پس از دستگیری دوتن از یاران زید جریان کاملا آشکار میگردد. مأموران حکومت، کوفه را در محاصره میگیرند و در نتیجه زید (رضوان الله علیه) و یاران او دست به یک حرکت زودرس میزنند و قبل از وقت مقرر خروج میکنند. مردم کوفه که اوضاع را آشفته میبینند طبق سنت همیشگی خود غیر از تعداد معدود (حدود 280 نفر) پیمانها را شکسته و از یاری او دست میکشند. زید پس از چند شبانه روز مبارزه و جهاد تحسین برانگیز در روز جمعه دوم ماه صفر 121 هجری قمری در سن 42 سالگی به درجه رفیعه شهادت نایل میگردد و یارانش جنازه او را شبانه در وسط نهری دفن میکنند، اما یوسف والی کوفه طبق گزارشی که به او میرسد (همان "حجامه" دکتر متخصص که برای بیرون کشیدن تیر از پیشانی زید آورده بودند جریان را به یوسف گزارش داد) جنازه را مییابد و سر او را جدا کرده و برای هشام میفرستد و بدن مطهرش را جهت عبرت مردم چهار سال بر کناسه کوفه بر چوبه دار آویزان میکند. هنگامی که خبر شهادت زید به امام صادق (ع) رسید به شدت گریست و فرمود: (انا لله و انا الیه راجعون - ما همه از اوییم و به سوی او بازگشت خواهیم کرد). شهادت عمویم زید را در پیشگاه خدا حساب خواهیم کرد. او مردی بود سبب عزت دنیا و آخرت ما، به خدا قسم عموی من شهید کشته شد، شهیدی به فضیلت شهدایی که با پیامبراکرم و علی و حسن و حسین (ع) شهید شدند. (از افاضات معظم له در درس)